« زن ، مربی جامعه است | حجت خدا بر خلق » |
باران
بلی من نیستم باران
ولیکن با صدای ناز و آرامش
و با میلاد گلها در حریر نرم دامانش
و بوی خاک نم خورده
و با آواز خیس نوبهارانش
همیشه تا ابد من نیز هم نامم
بلی من نیستم باران
وبا آن دانه های کوچک و زیبا
که در حوض میان خانه می افتند، همچون موج دریاها
صدای درهمو پر شور گنجشکان
وجوی کوچک آبی، به راه افتاده بر روی موزائک ها
همیشه تا ابد من نیز هم نامم
بلی من نیستم باران
طنین غرش و فریاد رعد آسا
و ترس گرم و مطبوعی از این غرش زیبا
که مژده از طراوت های بیش و بیشتر دارد
وبا عطر لطیف یاس و شب بو و اقاقیها
همیشه تا ابد من نیز هم نامم
بلی من نیستم باران…..
محدثه شفاعت ،طلبه فارغ التحصیل .
سلام
(لحظه به لحظه شعرتان را نفس کشیدم.
ناخوانده آمدم ومهمان حوض نقاشی شدم وبا ماهیهایش سرگرم بازی وبوی اقاقیا مستم کرد.به خود که آمدم خیس باران بودم. )-به قلم صهباء
شما به صهباء دعوتید.
یاعلی
با سلام و احترام
ضمن تشکر
سروده حاضر در طلبه نوشت نشریه بر خط درج شد.
موفق باشید.
————-
http://online.whc.ir/article/tag/5718/%D8%B7%D9%84%D8%A8%D9%87-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA
عجب طلبه های خوش ذوقی داریم خدا را شکر
وبلاگ ما هم بروز شده سری بزنید http://h-fatemeh-tehran.kowsarblog.ir/
با سلام و احترام
ضمن تشکر مطلب شما در منتخب ها درج گردید.
موفق باشید.
————
http://farakhan.kowsarblog.ir/jadval
فرم در حال بارگذاری ...