دروغ چيست؟

 

دروغ گو

 

از نظر طب انرژی، دروغ گفتن به خود و ديگران به هر دليلی انسدادی براي روح است. زيرا روح انسان تماما نور است و هر گونه ناراستی آنرا سياه و تيره می كند.

 

بايد كارمای دروغ را بپذيريم هر دروغ برابر است با يك عقده، گره و انسداد! اگر می خواهيد چيزی را پنهان كنيد دليل ندارد كه در جواب شخصی كه می خواهد آنرا بداند برای خلاص شدن دروغ بگوييد! سكوت كنيد يا طفره برويد يا رك بگوييد كه نمی خواهم شما بدانيد! دروغ نگوييد.

 

اين دروغ گفتن در كار.هايی همچون تظاهر به عملی كه مورد عقيده و خواست شما نيست، تظاهر به ديندار، تظاهر به ايمان، تظاهر به پولدار بودن، تظاهر به خوب بودن، تظاهر به خدمتگزار بودن، تظاهر به محبت، تظاهر به دانستن، تظاهر به كار كردن، تظاهر به دوست داشتن، تظاهر در تعريف كردن از ديگران و تظاهر به هر موضوع ديگر هم مصداق پيدا می كند.

 

دوستان به چيزی تظاهر نكنيد و دروغ نگوييد. دروغ مستقيماً به چاكرای گلو، ريشه، خورشيدی و قلب ضربه می زند.

 

دروغ در طب انرژی يكی از چندين عامل سرطان هم شناخته می شود. از نظر طب اسلامى هم يكى از مهم ترين علل بيمارى ها گناهان مي باشد؛ دروغ نگوييم و هر روز تكرار كنيم: ( از همين امروز با خود و ديگران صادق هستم)

 

زهرا عربی طلبه پایه پنجم، مشاور و محقق طب اسلامی

   سه شنبه 5 دی 1396نظر دهید »

چی شد طلبه شدم

 

چی شد طلبه شدم

 

 برای کنکور درس می خواندم و هر روز به کتابخانه می رفتم ، تصمیم داشتم هر طور شده پزشکی قبول شوم ، مخصوصاً این که یک دوره کامل امدادگری را گذرانده بودم علاقه ام به پزشکی بیشتر شده بود  .

 

سر پر سودایی داشتنم و دلم میخواست زمین و زمان را تغییر دهم ، برای خودم اصول و ضوابطی داشتم و اگر از اصولم خارج میشدم خودم را تنبیه می کردم ، همه چیز را با عقلم می سنجیدم ، مردها را مانع پیشرفت زن ها می دانستم . خودم را آزاد از هر چیزی می دانستم و شاد بودن برایم مهمترین اصل اساسی زندگی به شمار می رفت .

 

یک روز به پیشنهاد یکی از دوستانم به عنوان مربی تزریقات به مسجدی که در نزدیکی کتابخانه بود رفتنم ، این اولین باری بود که به پایگاه بسیج می رفتم  ، در پایگاه مسجد همه جور آدمی می آمدند.

پایگاه یک کتابخانه کوچک داشت که کتاب های جالب و خواندنی در آن چیده بودند . از مسئول پایگاه که خانم  موجهی بود اجازه گرفتم تا بعضی از کتاب‌ها را به امانت ببرم . اولین کتابی که نظرم را جلب کرد اصول کافی بود جلد اول را برداشتم و با خود به منزل بردم ، هر حدیثی که می خوانم دنیای جدیدی به رویم گشوده میشد برخی از احادیث را هم نمی‌فهمیدم آنها را رها کرده و به سراغ حدیث بعدی می رفتنم . آنقدر این کتاب برایم جذابیت داشت که وقتی غرق در مطالعه می شدم گذر زمان را متوجه نمی شدم .

 

کتاب بعدی که به امانت گرفتم تذکره الاولیای عطار بود؛  این کتاب برای من بیش از هرچیزی خواندنی بود آن روزها به علاوه خواندن درس ها و تست زدن مطالعه کتابهای جانبی برایم تفریح شده بود .

 

چند جلسه بیشتر از کلاس های تابستانی نمانده بود و من می دانستم که دیگر چنین فرصتی برای مطالعه و استفاده از این کتابها را نخواهم داشت به خاطر همین باز هم سر  قفسه کتاب ها رفتم و این بار به کتاب کیمیای محبت برخوردم ، این کتاب احوالات شیخ رجبعلی خیاط را توصیف کرده بود ،اصول کافی و تذکره الاولیا کم حال و هوای من را تغییر نداده بود حالا این کتاب هم به آن اضافه شده بود.  برای من که از دین فقط مقید  به خواندن نماز اول وقت بودم و می گفتم هرچه شدم نماز اول وقت نباید از دست برود خواندن نکات اخلاقی بسیار بسیار تاثیرگذار بود ، کتاب‌ها روحیاتم را چنان تغییر داده بود که اطرافیان متوجه تغییرات رفتارم شده بودند ؛ برای آنها من یک آدم دیگری بودم . 

 

خواندن این چند کتاب تمامی محاسبات ذهنی من از زندگی را به هم ریخته بود ، یک روز در کتابخانه با بی حوصلگی تست می زدم یکی از دوستانم آمد کنارم نشست و گفت من کنکور نمی دهم . با تعجب نگاهش کردم و گفتم پس میخواهی چه کنی ؟ گفت: می خواهم برم حوزه . سرو صدای بچه ها در آمد که حرف نزنید ، بلند شده و رفتیم داخل نمازخانه نشستیم .

 

دوستم گفت از دنیا خسته شدم می‌خواهم بروم حوزه . گفتم : که چه شود ؟ گفت طلبه می شوم ،  با اینکه با واژه  خانم طلبه نآشنا نبودم و مربی خیاطی خواهرم هم یک خانم طلبه بود اما با تمسخر گفتم : فکر کن زنها عمامه بگذارند ، بیخیال درسَت را بخوان یک دکتر خوب از تو در می آید .

 

دوستم گفت تو که همیشه فلسفی حرف میزنی بیا برویم  حوزه می خواهم برم دفترچه بگیرم ، با بی اهمیتی شانه ام را بالا انداختم و چیزی نگفتم .

آن روز گذشت و من با فکر اینکه بروم حوزه یا نه چند روز را گذراندم ، با خودم می گفتم حوزه دیگر چیست باید برم دانشگاه ،کمی مردد شده بودم که به حوزه بروم یا درس خواندن برای کنکور را ادامه دهم  بالاخره تصمیم گرفتم همینطور که برای کنکور درس می خوانم  دفترچه حوزه را نیز بگیرم ، سنگ مفت گنجشک مفت ، شاید قبول شدم ، و شاید توانستم با درس خواندن در حوزه برای سؤالهایم پاسخی پیدا کنم .در آزمون شرکت کردم و قبول شدم ، اما متاسفانه دوستم که باعث شد دفترچه بگیرم قبول نشد …

 

عبدی متین 

   یکشنبه 3 دی 1396نظر دهید »

اولین نشست شبهات ولایت فقیه 

 

نشست علمی _ پژوهشی

حجت الاسلام و المسلمین رضا شجاعی مهر عضو هیئت علمی پژوهشکده مهدویت در اولین نشست شبهات ولایت فقیه که  به مناسبت هفته پژوهش در مدرسه علمیه کوثر ورامین برگزار شد با اشاره به اهمیت تفقه در دین گفت : سه نوع تفقه در دین وجود دارد که قسم اول اصول دین است که به آن  فقه اکبر می گویند مثل امام شناسی ، مهدی شناسی و … قسم دوم فقه تربیت و اخلاق است که به آن فقه اوسط می گویند و قسم سوم فقه اصغر است .

 

 رضا شجاعی مهر مراحل رسیدن انسانها به کمال را ۵ گام برشمرد و اظهار داشت : مبداء شناسی ( خداشناسی و توحید ) اولین گام رسیدن به کمال است که شامل سه فصل اثبات صانع ، صفات صانع و افعال صانع می باشد .

 

  شجاعی مهر مقصد شناسی ( معاد )  را دومین گام رسیدن به کمال برشمرد و افزود : معاد دارای چهارقسم ؛ انتظار و مرگ ، عالم برزخ ، رستاخیز کبری ( حشر ، میزان و صراط و .. ) و معاد بهشت و جهنم است که هر کدام به تنهایی دریایی حرف در آن نهفته است .

 

حجت الاسلام شجاعی مهر راهنما شناسی ( پیغمبر شناسی و امام شناسی ) را سومین گام و راه شناسی ( دین ) را چهارمین گام برای رسیدن به کمال برشمرد و گفت : در چهارمین گام برای رسیدن به کمال باید دقت داشته باشیم که مراد از دین چه دینی است وی رهروشناسی را پنجمین گام برای رسیدن به کمال عنوان کرد و بیان داشت : در رهرو شناسی ، مساله انسان شناسی به طور کامل بیان می شود .

 

شجاعی مهر با اشاره به قبولی و یا رد پذیرش ولایت فقیه اظهار داشت : از آنجایی که مساله ولایت فقیه از ضروریات دین نیست ، اگر کسی ولایت فقیه را منکر شود منکر دین نشده است و نمی توان  گفت که از دین خارج شده است .اما در جامعه ای که ولایت فقیه حاکم باشد کسی نمی تواند با ولی فقیه مخالفت کند .

 

شجاعی مهر برهانی بودن مباحث تشیع را از افتخارات این مذهب برشمرد و افزود : این از افتخارات شیعه است که برای هر موضوعی دلیلی منطقی و برهانی دارد .

 

وی در پایان گفت : ولایت فقیه تجلی توحید است .

   جمعه 24 آذر 1396نظر دهید »

یکی از این همه کهن را تو بساز

 

سنت و مدرنیته

مرد از دل جغرافیا می آمد ،خسته ی خسته. روی مبل راحتی لم داد.نه حسی بود، نه نایی.از دور دست ها آمده بود، از کنار ایل هایی گذشته بود که عطر نانشان در تمام دشت می پیچید و کباب بره هاشان طعمی داشت جان افزا.

 

در میان راه صدای شانه زدن بر سر دار قالی می آمد و بوی روناس. نشستن بر روی قالی پر تار و ترنج عمر افزا بود. نمازش را اما در مسجدی خوانده بود پر کاشی،آبی فیروزه اش طاق آسمان نما، محرابش عرش برین .

 

مرد خسته ی راه ،شب را در کاروانسرای بین راه گذرانده بود.با آجرهایی پانصد ساله، که هنوز آخ نگفته بودند و معمارش حتما سواد خواندن هم نداشته.

صبحش از کنار رودها گذر کرده بود، پا در هامون شسته بود. ارگ را چینه به چینه لمس کرده بود.تخت جمشید را پله پله بالا رفته بود. از مسجد گوهر شاد تا مسجد اعظم را کاشی به کاشی ،قرنیز به قرنیز،مبهوت به مبهوت درک کرده بود.

 

مبهوت اینکه حتی یک کاشی در طول زمان در برابر ستیز کوره ی خورشید رنگ نباخته بود. مرد اما اینجا بدون قالی در چنبره ی سرامیک های سرد بی روح روی مبل لمیده بود،دلش شربت بهارنارنج می خواست و عطر به لیمو .

 

چای تلخش را سر کشید! چشمش روی دیوار دنبال تصویر حوضخانه صاحبقرانیه می گشت که تابلویی درهم از رنگهای گرم و وحشی به نشان از هنر کوبیسم نظرش را جلب… نکرد.

 

جانش خالی بود و بوی خاک نم خورده می طلبید تا پر شود از شور، اما بوی دود بود و دود.

 

چقدر این شهر از رنگ تهی است. هنر مرد بنای سالهای دور هنوز محکم است و هنر معمار فرنگ رفته با کلنگی فرو خواهد ریخت. مرد حتی دیروز از اراک گذشته بود؛اراک با صلابت،اراک با صنعت. اما امروز صنعتش را زیر خروارها بتن آرمیده دیده بود.

 

اینجا چه خبر است؟ نه آبی زلال نه نسیمی پاک! نه خشتی قوی نه رنگی مدام. پیشرفت و پیشرفت و پیشرفت.اسمش این است، اما … مرد به این فکر می کرد چرا باید مردمان یک سرزمین بین هنر و نام صاحب هنر ،فقط نام ها را ارج نهند و بدتر از آن برخی مسند نشینانشان علم و هنر و صنعت را ولو با دادن خون بها ویران می خواهند؟ به راستی چرا؟

 

نوشته شده به قلم م.رمضانی طلبه.

   یکشنبه 19 آذر 1396نظر دهید »

رهبری شیعه در  زمان غیبت کبری ( ولایت فقیه )

 

ولایت فقیه

 

حجت الاسلام والمسلمین رضا شجاعی مهر عضو هیئت علمی پژوهشکده مهدویت امروز در جلسه اخلاقی که در مدرسه علمیه کوثر ورامین و با موضوع رهبری شیعه در غیبت کبری برگزار شد ضمن بیان روایاتی پیرامون ولایت فقیه گفت : باعث تاسف است که در حوزه های علمیه به مباحث کلامی و عقیدتی بسیار کم بها داده میشود.

 

حجت الاسلام و المسلمین شجاعی مهر گفت: ولایت رکن دین است و ارزشی که به ولایت داده شده به چیز دیگری داده نشده است چراکه نماز بدون ولایت نماز نیست و روزه ای که از مجرای ولایت عبور نکنند روزه نیست در واقع ولایت کلید قفل هاست.

 

شجاعی مهر ضمن بیان روایتی از پیامبر اکرم الله پیرامون امنیت ولایت گفت :پیامبر صلی الله در پاسخ به فردی که از ایشان سوال کرد خداشناسی چیست فرمود فرمود امام شناسی مقدمه خداشناسی است .

 

وی افزود :امام صادق علیه السلام می فرمایند ولایتنا ولایت الله.

 

رضا شجاعی مهر در مورد زاویه نگاه ولایت فقیه بیان داشت: زاویه نگاه ما به ولایت فقیه زاویه کلامی است یعنی ولایت فقیه را امتداد حرکت ائمه می دانیم که در اثر عدم حضور ائمه، مردم جامعه به فقهای آن جامعه رجوع می‌کنند .

 

این عضو هیئت علمی پژوهشکده مهدویت با تعریفی از ولایت فقیه اظهار داشت: ولایت فقیه از دو جزء ولایت به معنای سلطه و اختیاری که یک شخص نسبت به شخص دیگری دارد به طوری که در جهت تامین مولا علی باشد و فقیه کسی است که اسلام شناس در تمامی جنبه ها باشد.

 

وی ادامه داد :ولایت فقیه سرپرستی کارشناس فقه که در اینجا به معنی است فقه اکبر است یعنی فقیه تفقه در دین دارد و دین را می شناسند در واقع ولی فقیه کارشناس دین است به صورت اجتهادی نه تقلیدی.

 

رضا شجاعی مهر در پایان گفت : ولایت فقیه کشف جدیدی نیست که امام خمینی آن را مطرح کرده باشد و در واقع بحث از ولایت فقیه به زمان پیامبر برمیگردد چراکه در آن زمان نیز بحث ولایت جانشینی مطرح بوده مثل جانشینی اسامه در نبود پیامبر صلوات الله.

   شنبه 18 آذر 1396نظر دهید »

 توهین اصلاح طلب ورامینی به سردار سلیمانی 

 

سردار سلیمانی

 

 

پاسخ یکی از طلاب مدرسه علمیه کوثر ورامین به توهین اصلاح طلب ورامینی

 

أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ.(بقره/44)

نهج البلاغه که سهل است گروهی قرآن می خوانند و آیاتش را برای مردم لقلقه می کنند و موقع بصیرت و عمل که می شود ،دست هر منافق را از پشت می بندند. آهای برادران انقلابی ! بس است؛ بگذارید یاوه گویان این دیار هم حرف دلشان را زده باشند تا آبی باشد بر آتش عقده های درونشان.

 

اصلا بگذارید یاوه پراکنی کنند تا دل ما بانوان شهر آرام گیرد. تا دیروز بر مردان غیور این آب و خاک غبطه می خوردیم و از اینکه نمی توانستیم پا به پایشان لباس رزم بپوشیم ناراحت بودیم،اما از امروز اگر عده ای مرد بودن خود را نه در میدان جنگ و نه در بحبوحه ی خون و خنجر که در رفاه و امنیت پس از جنگ آن هم در فضای مجازی ،به رخ سرداران جنگ می کشند و خود را مرد می خوانند ، ما خوشحالیم و افتخار می کنیم به زن بودنمان.

 

نه…نه … در شان شما مردان انقلابی دیار پانزده خرداد نیست جواب امثال ((تاجیک)) را بدهید. ننگ است برای شما اگر بخواهید دهان به هتاکی های این به اصطلاح مرد باز کنید و قلم در جوابش بفرسایید.

 

مگر قرار نشد شما به دل دشمن بزنید و پشت جبهه را بگذارید برای ما زنان . این خاله زنک ها و اراجیفشان را بگذارید برای ما. اینان اگر مرد بودند حداقل به قول خودشان اربابان غیور آمریکایی_ انگلیسی خود را در میدان جنگ علیه داعش تنها نمی گذاردند.

 

اینجا و در پشت جبهه و میان زنان چه می کردند؟ راست می گویند؟این گوی این میدان؛ سردار و بچه هایش یک شهر را آزاد کردند ،بقیه اش با ایشان و اربابانش ، افتخارش هم برای ایشان. دلش را دارند از گوشی هایشان جدا شده در میدان رزم واقعی برای داعشیان رجز بخوانند؟کنار برادران دلاور فرانسوی اشان .

 

اخوی لاف مردانگی در پناه امنیت سالهاست رنگ باخته ، کاش به جای نهج البلاغه کمی هم سخنان اربابت اوباما را می خواندی آنجا که گفت: علی رقم دشمنی ها برای ((سردار سلیمانی)) احترام قائل است و ((جان کری)) جانت آرزوی دیدار سردار که.. نه… ژنرال ما را در سر می پروراند.

 

برادرانم! بی خود خود را معطل امثال ((تاجیک ها)) نکنید.گوش به دهان مبارک حضرت عشق ((دامت برکاته)) داشته باشید و روانه ی قدس شریف شوید که تا پیروزی نهایی فاصله ای نیست.

 

این طرف برخی فقط خاله خان باجی های ذات خود را در عیان مردم ظاهر می سازند.شما غصه نخورید و همچنان در عرصه ی جهاد نظامی پیش قدم بمانید جهاد فرهنگی اش با زنان(( شفیعی )) و ((ثامنی راد)) پرور شهر.

 

نوشته شده به قلم م.ر طلبه

   یکشنبه 12 آذر 1396نظر دهید »

نشست پژوهشی با محوریت شبهات انتظار 

 

شبهات انتظار

 

حجت الاسلام والمسلمین نصرت الله آیتی عضو انجمن مهدویت استان قم در نشست پژوهشی که امروز در  مدرسه علمیه کوثر ورامین و با محوریت شبهات انتظار برگزار شد ضمن بیان مقدمه ای پیرامون سوال و شبهه گفت : یکی از تفاوت های پرسش و شبهه این است که شبهه سوالی است به نیت تخریب و این که معلوم ذهن فرد را تبدیل به مجهول کند .

 

  حجت الاسلام آیتی با بیان سخن امیرالمومنین علیه السلام پیرامون شبهه اظهار داشت : طبق فرموده علی علیه السلام شبهه شبیه حق است و القا کننده شبهه زیبا و جذاب و دلنشین صحبت کند .

 

نصرت الله آیتی با طرح این سوال که چگونه می توانیم  متوجه شویم فردی قصد شبهه افکنی دارد یا خیر تصریح کرد : یکی از راههای پی بردن به این مهم این است که فرد ، پرسش خود را در مجامع غیر علمی مطرح کند .

 

آیتی گفت : معیار دوم این است که پرسش در فضای غیرقابل کنترل مطرح شود مثل این که فردی سوال را در جایی مطرح می کند و نمی تواند پاسخ سوال را به تمامی دریافت کنندگان سوال ارائه دهد .

 

 حجت الاسلام آیتی با اشاره به شبهاتی که امروزه ذهن جوانان را درگیر کرده است بیان داشت : نسل جدید سنی مذهب ها و وهابیون سعی دارند ما را نقد درون مذهبی کنند ، مثل علامه امینی که غدیر را با استفاده از منابع اهل سنت به اثبات رساند .

 

وی افزود ؛ فردی مثل آقای قفاری تلاش کرده تا از بین منابع شیعی ، شیعه را نقد درون مذهبی کند . به عنوان مثال ایشان ادعا کرده اند  : به اعتراف عالمان شیعه اکثریت شیعیانی که معاصر امام زمان بوده اند تولد امام زمان را انکار کرده اند .

 

  حجت الاسلام آیتی ادامه داد : منبع آقای قفاری کتاب فرق الشیعه نوشته جناب نوبختی است که در آن اینگونه ذکرشده است ؛ بعد از شهادت امام عسگری شیعه ۱۴ فرقه شد و۱۳ فرقه تولد مهدی را انکار کردند .

 

آیتی ضمن بیان نقاط ضعف استنادات این شبهه گفت : وقتی قفاری می گوید ۱۳ یا ۱۴ فرقه به معنی اکثریت جمعیت شیعه نیست ، چرا که ممکن است این فرقه ها در اقلیت باشد مثل زمان حال که شیعه سه فرقه اثتی عشری ، اسماعیلیه و زیدیه دارد و حال انکه اکثریت جمعیت شیعیان را اثنی عشری تشکیل می دهد و با همین توضیح قفاری خلع سلاح می شود .

 

حجت الاسلام و المسلمین نصرت الله آیتی ضمن بیان  شبهه دیگری پیرامون غیبت منجی عالم بشریت اظهار داشت : قفاری می گوید : من از کتابهای شیعه اثبات می کنم بنیانگذار غیبت یهودی مسلمان شده ای به نام عبداله بن سبأ است .

 

وی افزود که قفاری باز هم به کتاب فرق الشیعه نوبختی استناد کرده و می گوید ؛ وقتی خبر شهادت علی را به عبدالله بن سبأ دادند گفت ؛ اگر هفتاد شاهد بر من گواه دهند که علی کشته شده است و مغز سرش را برایم بیاورند باز هم من معتقدم که ایشان غایب شده است .

 

آیتی افزود : اهل سنت طبق این صحبت عبدالله بن سبأ می گویند او بنیانگذار غیبت شیعه است .در حالی که شیعه معتقد است عبدالله بن سبأ برای اولین بار برای غیبت مصداق ( حضرت علی ) بیان کرد .

 

نصرت الله آیتی ادامه داد : فرق است بین کسی که برای غیبت مصداق بیاورد با کسی که اندیشه غیبت را پایه گذاری کند . چرا که زمانی که پیامبر از دنیا رفت عمر بن خطاب گفت « پیامبر از دنیا نرفته بلکه غایب شده و نزد خدای خودش رفته و خواهد آمد » این مطلب بیانگر آن است که اندیشه غیبت قبل از زمان عبدالله بن سبأ نیز وجود داشته است .

 

حجت الاسلام آیتی در پایان گفت : از سخن عمر چنین برمی آید که مردم در زمان پیامبر صلی الله ناآشنا با اندیشه غیبت نبوده اند و در نتیجه بنیانگذار اندیشه غیبت عبدالله بن سبأ نبوده است .

   شنبه 11 آذر 13961 نظر »

آرامشم کجاست؟

 

زیر سقف گنبدی فیروزه ،در میان آئینه کاری های رنگ در رنگ ، در فضایی پر از عطر عود و عنبر، بعد گذر از کنار دیوارهای آجرین وکاشی های لاجوردی و کوچه باغ های کاه گلی ،حال من اینجا هستم در مسجد روستای دور افتاده از تمدنم.

 

تمام اکسیژن هوا را می بلعم تمامش را .اینجا فقط باید سر بالا بگیری و زیر طاق مدورش آغوش باز کنی تا تمام آرامش دنیا را  به بر بگیری.

 

تمام انرژی های خوب و مثبتی که دنیا با ادا و اطفارش با یوگا و ژست هایش، دنبال آن می گردد زیر همین طاق است .

 

به راستی بشر  کی متوجه خواهد شد  گمشده ی دیرینش آرامش است و سلامت و امنیت؟

 

من از علم بی اخلاق می ترسم و از تکنولوژی.

 

من از شکافتن هسته ی اتم بیزارم.

 

خون و سر های جدا و دست های جدا.خون و کودکان بر خاک افتاده.خون و مادران داغدار.خون و خون و خون.

 

گاهی متهجرانه گی ام را دوست تر دارم.

 

خانه باغ های پر رفت و آمد را به اتاق های محقر عمودی ترجیح دادن ،تهجر است ؟آغوش گرم خانواده و دمنوش صبحگاهی مادر؟خواندن اوراق  مثنوی و نفس کشیدن و  پر کردن ریه های فکر از نهج البلاغه و صحیفه؟

 

من تا چه اندازه متهجرم ؟من تا چه اندازه در خوابم ؟من تا چه اندازه خالی از فهم جهان تازگی هام؟

 

جهان پیش رویم پر است از سازه های عمودی،پراست از ارتباطات مجازی ،از تنش های ناتمام ،از دویدن های بی حاصل،پر است از بگو مگوهای بی پایان،از کرسی های خود محور ،از بیانیه های کودک کش،از بمب های هسته ای و ترور های بیولوژیک.

 

یکی به امپراطور زور و قدرت و ثروت امپریالیست بگوید صبر کند ،تا کی دور بی حاصل؟تا کی هر روز ماشینی نو برای سرعتی بیشتر ؟کمی هم بنشین ….قرار بگیر…

 

بشنین…! اینجا کنار حوض  ماهی ها کنار  شمعدانی ها.کنار زخمه های دل پیرزن افغان .کنار پینه های دست مرد تاجیک.کنار نغمه های کودک فلسطین.

آه …تا چه اندازه تلخم امروز!

 

به قدری هجوم موشک و تجاوز و تاول زخم های شیمیایی دیده ام که گاهی  یادم می رود از گوشی در دستم تا رادارهای ماهواره ای همه بوی تازگی های این عصر را می دهند  و منشاء خیر هم بوده اند.

 

زلزله نگارها و ردیاب ها و ماهواره ها و پهباد ها.

کاش آدمیت هم  تغییر می کرد.کاش با نو شدن هر روزه ی علم آدمی هم نو می شد.

کاش….

 

 

نوشته شده به قلم  م .رمضانی طلبه

   سه شنبه 7 آذر 1396نظر دهید »

شکرت که محرم حرم حوریا شدم

 

من… دلم … پژمرده بود …

غم عالم به دلم بود .

درد عالم

درد فاصله ها  ، بین خوبی و خوبان و خوب عالم

درد خواستن و در هم پیچیدن و راه به جایی نبردن

درد کوفی شدن و تنها گذاشتن حسین زمان

آنقـَدَر کوبیده بودم به در و دیوار این قفس  ،   که تمام استخوانِ بودنم درد می کرد .

احساس می کردم به جز بیهوده بودن سرنکرده ام

فهمیده بودم دنیایی که تاب ترا داشته باشد قرار نیست باشد

ترسیده بودم از این خواب غفلت و جهالت که دوباره به گودی قتلگاه برسد

دلم از درد و داغت مرده بود

نایی نداشت جز برای صدا کردنت

یک روز

ولی

زندگی ام

جور دیگر شد.

مرا به خانه ات دعوت کردی!

نگاهم به نگاهت افتاد و… دلم رفت

با نگاهت قرار گرفتم

قرار دل بیقرارم شدی

نگاهت دنیایم را زیر و رو کرد

از قاب چشم تو همه چیز را می شد عاشقانه دید.

دیدم!دنیا پر از هیچ های چون من است

پر از من های از توست

دنیا شد تمام تو

دنیا قدر یک ذره ي کوچکِ تاریک بود

ولی تو آن را کردی

یک ذره نور…… متصل ……. به عالم نورت

این شهر که بوی غربت و غم گرفته بود

بوی آشنا گرفت

این جا که می آیم

به چیزهایی دل خوش و شاد شده ام که غصه ام بود

به چادر

به رو گرفتن

به دین داری

انگار پشت سر مادر قدم می گذارم و

پایم را جای پاهای نازنینش می گذارم

نمی بینمش ولی

برق امید چشمانش

زندگی ام را روشن کرده است

این جا

تنها نیستم

پر است از فرشته های ساده و بی آلایشی که چادر به سر می آیند و چادر به سر می مانند

چون میراث دار

مادرند

چون چادر خاکیشان عَلَم زنده بودن فریادهای زینب است

اینها را فضه جدا کرده برای زیر تابوت مادرم

دنیا برایم میهمانی خدا شده

این جا بوی آرزوهای بی انتهای کودکی را می دهد:

رفتن توی آسمانها و نقطه شدن

دنیا را از بالا دیدن

پریدن .

این روزها گاهی خدا را جور دیگر می پرستم

خدای کوچه های مدینه و کوفه

خدای خرابه شام

خدای صبورتر از امام صبوری

که قرنهاست منتظر است .

این جا

مرا یاد خدا می اندازد

یاد غمها

که چه ساده شادی می شوند

یاد ان مع العسر یسرا!

یاد روزهای خوب نیامده

- اگر دلم… هوسش… فقط آمدنش باشد-

 

 

نوشته شده به قلم بهشته روحانی . طلبه پایه دوم 

   سه شنبه 7 آذر 1396نظر دهید »

جلسه درس اخلاق مدرسه علمیه کوثر ورامین 

 

سرکار خانم نرجس شکوری فرد نویسنده و مسئول مقر کتاب جامعه الزهرا امروز در مدرسه علمیه کوثر ورامین ضمن بیان اهمیت کتاب و کتابخوانی گفت : باعث تاسف است که امروزه کتاب های پر فروش سال ما از کتاب های غربی است .

 

نرجس شکوری فرد ضمن بیان وظایف زن و مرد و بیان جملاتی از رهبر انقلاب پیرامون وظایف زنان در جامعه اظهار داشت : از وظایف زنان نیست که در خارج از منزل فعالیت داشته باشند و بدون نیاز مالی کسب درآمد کنند ، اما انجام کارهای فرهنگی ، سیاسی و … در جامعه را می توان از وظایف و تکالیف همه زنان در جامعه برشمرد .

 

شکوری فرد ادامه داد : امروزه که جامعه ما درگیر جنگ نرم است ، با آسیب دیدن هر قشری از جامعه دیگر افراد جامعه باید پاسخگو باشند که چرا کار فرهنگی و عقیدتی ما ضیف بوده و دشمنان توانسته اند به فرد و افرادی آسیب بزنند .

 

این نویسنده جوان کتاب خوانی را واجب دینی برشمرد و بیان داست : کتاب غذای روح است ، سعی کنید در زندگی اگر می خواهید به کسی هدیه یا صدقه بدهید طبق فرموده رهبر معظم انقلاب عمل کنید و کتاب صدقه دهید .

 

وی ادامه داد : بالاترین امر به معروف و نهی از منکر پیروی از نظام است ، بنابراین تلاش کنید و در بین جوانان و نوجوانان بروید و با خلق نیکو آنان را جذب نظام و رهبری کنید .

 

شکوری فرد در پایان بزرگترین نقطه ضعف قشر مذهبی جامعه را تنبلی برشمرد و گفت : چرا باید کتاب های دفاع مقدس کم فروش باشد ، این یک ایراد بزرگ است که فیلم های خوب در سینما کم فروش و فیلم های سخیف که بی شباهت با فیلم فارسی ها نیستند پرفروش است .( مثلا فیلم تیم خانه ایران یک و نیم  میلیارد فروش داشته اما فیلم سلام بمبئی شانزده میلیارد  ) 

   شنبه 4 آذر 13962 نظر »

1 ... 11 12 13 ...14 ... 16 ...18 ...19 20 21 ... 30

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 1413
  • دیروز: 1046
  • 7 روز قبل: 16129
  • 1 ماه قبل: 28968
  • کل بازدیدها: 1120288
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 12
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 27
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
 
مداحی های محرم