عصمت قم و چشمه ی کویر،حرم حضرت معصومه است. که فقیهان و بزرگان، آستان بوس حرم اویند. مزارش بهشتی از معنویت و صفا و چشمه ای از فیض و کرامت است. برکت از حریم و حرمش می جوشد و عصمت و عفاف، ره توشه ی زائران اوست.
بانوی نجابت و پاکی، این خطه ی کویری را به «گلشن ایمان » و «حرم عفاف» تبدیل کرده است و مغناطیس محبت او،کهربای جانهای شیفته است.
معصومه(علیها السلام) عصمت اهل ولاست و حرمش، آشیانه ی آل محمد.
قم،«عاصمه ی» تشیع است و این بانو« معصومه ی» اهل بیت. دایره ایمان و حوزه ی عرفان، بر محور این نقطه ی نورانی می چرخد.
قرن هاست که قم و حضرت معصومه(علیها السلام) مغناطیس دلهای پاک و کهربای جان های شیفته است.
کوثر همیشه جوشان حرم فاطمه، سیراب کننده ی تشنگان علم و ایمان و حکمت و معنویت است.
فاطمه ی معصومه، جلوهی دوباره زهرای اطهر است و شکوه بارگاه رفیعش، تسلی بخش سوخته دلان بر مزار پنهان فاطمه ی زهراست.

 

 

جواد محدثی،قطعات


موضوعات: مناسبتها
   چهارشنبه 2 اسفند 1391نظر دهید »

بیست و یکم بهمن پنجاه و هفت:

• با آغاز درگیری مسلحانه پرسنل انقلابی نیروی هوایی برای تسلیح مردم در ازاء پایان خدمت سربازی، یک قبضه سلاح و هفت فشنگ در اختیار آنان قرار می دادند.
در ساعت چهار و نیم بعد از ظهر کلانتری تهران نو پس از پنج ساعت زد و خورد شدید بین مأمورین گارد و مردم سقوط کرد و مردم و گاردها در این زد و خورد کشته و مجروح داشتند. از این پس، کلانتری ها یکی پس از دیگری به دست مردم ساقط شدند.
• فرماندار نظامی تهران در اعلامیه شماره چهل خود، ساعت حکومت نظامی را از ساعت چهار و نیم بعد از ظهر تا پنج صبح افزایش داد. پس از شدت گرفتن حملات مردم به کلانتری ها و پادگان ها، فرماندار نظامی تهران در همین روز ساعت منع عبور و مرور را تا دوازده ظهر افزایش داد . یعنی مردم تنها از ساعت دوازده ظهر تا چهار و نیم بعد ازظهر اجازه خروج از منازل خود را دارند.
رژیم در تدارک یک کودتای نظامی است. سپهبد رحیمی، فرماندار نظامی تهران و حومه، طی دستور العملی به یگان های تابعه خود، از آن ها خواست تا بی درنگ کلیه رهبران نهضت را دستگیر و با هواپیما به یکی از جزایر منتقل نمایند. همراه این دستور العمل، لیستی از اسامی صدها نفر که باید بازداشت شوند، الصاق شده است که در رأس آنها نام حضرت امام، آیت الله طالقانی، مهندس مهدی بازرگان، به چشم می خورد. در این دستور العمل، پیش بینی شده است که کلیه رهبران درجه دوم که اقدام به تحریک در مقابل این دستگیری ها بکنند، بازداشت شوند.
• حضرت امام خمینی در رابطه با حکومت نظامی اعلام شده از طرف فرماندار نظامی تهران، آن را ملغی اعلام کردند و گفتند: اعلامیه امروز حکومت نظامی خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نکنند… اخطار می کنم که اگر دست از این برادر کشی بر ندارند و لشگر گارد به محل خودش بر نگردد … تصمیم آخر خود را به امید خدا می گیرم. هم چنین دولت موقت، اعلامیه حکومت نظامی را یک توطئه توصیف کرد.
امام خمینی در جواب به استعفای افراد نیروی مسلح نوشتند: قسم برای حفظ قدرت طاغوتی صحیح نیست و مخالفت با آن ئواجب است و کسانی که قسم خورده اند باید بر خلاف آن عمل کنند.
• مردم مسلح به یاری افراد نیروی هوایی رفتند. جنگ خیابانی در تهران اوج بیشتری پیدا کرد.
حجت الاسلام دکتر مفتح از جانب امام، عکس مندرج در روزنامه کیهان مبنی بر رژه افسران نیروی هوایی در مقابل ایشان را کاملا صحیح و واقعی دانست.
• بازرگان گزارش مطبوعات را در زمینه تماس با بختیار و سران ارتش، قویا تکذیب کرد.
• از سوی دفتر تبلیغات امام خمینی، هر گونه تماس با بختیار و سران ارتش تکذیب شد.

بیست و دوم بهمن پنجاه و هفت:

• با تلاش برخی از دوستان بختیار و نیز نزدیکان مهندس بازرگان، بنا شد جلسه ای با حضور بازرگان، بختیار و قره باغی تشکیل گردد. عباس امیر انتظام در باره این جلسه می گوید: قبل از جلسه، بختیار به من تلفن زد و گفت استعفای خود را در جلسه تسلیم خواهد کرد.لیکن بختیار در جلسه حاضر نشد و تنها استعفانامه خود را برای جلسه فرستاد.
• واحد های نظامی چند شهر از جمله لشگر زرهی قزوین، به سوی تهران روانه شدند. مردم، جاده تهران کرج را به منظور جلوگیری از ورود واحد های نظامی، مسدود کردند.
• نبرد شدید مردم با نیروی گارد در خیابان های تهران شدت بیشتری پیدا کرد.
• در پی درگیری های اخیر، پزشکی قانونی مملو از شهدایی است که در چند روز اخیر کشته و شناسایی نشده اند.


• تسلیحات ارتش، زندان اوین، ساواک سلطنت آباد، مجلسین سنا و شورا، رادیو و تلوزیون، نخست وزیری، ژاندارمری و شهربانی، به دست مردم تصرف شد.
نصیری، رییس ساواک، سالار جاف، قاتل مردم کردستان و سپهبد رحیمی، توسط مردم بازداشت شدند. هم چنین سپهبد بدره ای، فرمانده نیروی زمینی، محمد امین و بیگلری، جانشین فرمانده گارد، به هلاکت رسیدند.
• فرماندهان نیروهای سه گانه ارتش با حضور در خدمت امام خمینی، استعفای خود را تقدیم کردند.
• با مراجعه به منزل حضرت امام، گروه های مسلح پشتیبانی خود را از امام اعلام کردند.
• حضرت امام به دنبال سقوط نهاد های اصلی رژیم و عقب نشینی ارتش از مردم خواستند که آرامش و نظم را مجدداً برقرار کنند.
• رییس ستاد کل ارتش از جمله مواردی که موجب شد ارتش اعلام بیطرفی کند، این ها بود: رییس ستاد شهربانی به کلانتری ها گفته بود مقاومت نکنند؛ در حالیکه این خلاف دستور بود. اعزام نیروهای زبده کمکی برای افسران محاصره شده در مسلسل سازی به جهت تمرد آن ها بی نتیجه ماند. سربازان به طور دسته جمعی فرار می کردند و بدون اجازه به پادگان ها بر می گشتند. نیروهای زرهی به علت سد شدن راه آن ها توسط مردم و تیر خوردن سرلشکر ریاحی، موفق به کار نشدند. نیروی هوایی به علت پیوستن افسران و همافران به مردم، قدرت انجام پرواز نداشت. بی نظمی عمومی، نافرمانی و اعلام همبستگی افسران عالی رتبه با کمیته امام خمینی همه گیر شده بود.
• انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی، نظامدو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی را سرنگون کرد.
امام خمینی طی پیام دیگری خطاب به مردم گفتند: توجه داشته باشید که انقلاب ما از نظر پیروزی بر دشمن هنوز به پایان نرسیده است. دشمن از انواع وسایل و دساسی بهره مند است و توطئه ها در کمین است. تنها هوشیاری و انضباط انقلابی و اطاعت از فرمان های رهبری و دولت موقت اسلامی است که توطئه ها را نقش بر آب می سازد… با دولت موقت اسلامی همکاری نمایید تا با حول و قوه الهی هر چه زودتر با همکاری یکدیگر ایران اسلامی آباد و آزاد را مورد غبطه جهانیان بسازیم.
• مهندس بازرگان طی یک نطق تلوزیونی،ضمن تشکر از آحاد مختلف مردم و خصوصاً از اعلام بیطرفی ارتش در مسائل سیاسی گفت: تیمسار قره باغی در ملاقات حضوری، همکاری خود را با دولت موقت اینجانب اظهار نموده است.
• از سوی حضرات آیات مرعشی نجفی و شیرازی، اعلامیه هایی جداگانه ای خطاب به ملت ایران منتشر گردید و پیروزی انقلاب اسلامی تبریک گفته شد.
• پس از سقوط رژیم سلطنتی، همافران نیروی هوایی که در حرکت نظامی مردم نقش مهمی داشتند، از همکاری و مدد رسانی به موقع مردم تشکر کردند.
به مناسبت سقوط رژیم شاه، از سوی یاسر عرفات پیام تبریکی خطاب به حضرت امام فرستاده شد.


صفحات: 1· 2


موضوعات: مناسبتها
   پنجشنبه 19 بهمن 13911 نظر »

 

ایران، ویران بود، و … ایرانی ، در بند .«اسارت»،آزاد بود و «آزادی»، اسیر
اما … امام آمد و آزادی آورد و آزادی را از اسارت، نجات داد و به اسلام آبرو و به مسلمانان، اعتبار بخشید، و به اسکلت ها روح، و به اندیشه ها، تابندگی، و به دلها،شهامت، وبه دیده ها بصیرت و به زندگی ها جهت داد.
«دیو» را بیرون کردیم تا «فرشته » در آمد.
شب را پشت سر گذاشتیم تا ولادت روز و شب را شاهد گشتیم.
امام آمد… و پاکی پیامبران و ایمان امامان را به یاد آورد.
امام آمد و فتح مکه را در خاطره ها زنده کرد و اعجاز احیا گر عیسی مسیح را .
ید بیضا ی موسی کلیم را، و سفینه نجات نوح را.
و عصای سحر آسای فرزند عمران را، و تبر توحیدی ابراهیم بت شکن را.
آری … امام آمد و مرگ فرعون را آورد، و سقوط ستم را، و شکست شب شوم بیداد را، و ائتلاف امت را، و حدت کلمه را، و 22 بهمن را، و 12 فروردین روز جمهوری اسلامی را، و یوم الله های مکرر تاریخمان را.
امام آمد، و چراغ بادیه ظلمت شد، و خلیل حادثه ی ایمان.
امام آمد، و شوکت دروغین و جبروت پوک و پوچ جبران را در هم شکست و همه جای ایرانمان را طراوت و سرسبزی ایمان بخشید.
امام آمد، و لاله های سرخ شهادت را آبیاری کرد، و با آمدنش ویرانه هایمان آباد شد، و جهاد زندگی ساز« سازندگی » معجزه کرد کار ارزش یافت، و کارگر مقدس شد و ساختن عبادت گشت و عبادت بعد سیاسی یافت خانه هایمان، سنگر شد و کلاسهایمان، جبهه و قلم هایمان، سلاح و بذر ایمان باروت، و کارخانه هایمان معبد و سنگر ایمان محراب.
جهادمان «سازندگی شد» و سازندگیمان «جهاد».سوادآموزیمان نهضت شد و شهادت هایمان بنیاد. ملتمان بسیج گشتند و پیرامان «چریک» شدند، جوانانمان پاسدار، عشایرمان مسلح و کرد های مسلمانمان پیش مرگ.هر روزمان عاشورا شد و جایجای وطن سرخ و خونینمان همچون سوسنگرد، هویزه، خرمشهر، بستان و … «کربلا» شد.
اسلام عزیز شد و مسلمان سربلند، قرآن حاکم شد و طاغوت فراری صف ها متحد و مشت ها گره خورده و تکبیرها بلند.


   به کوشش عصمت. ظفرقندی


موضوعات: مناسبتها
   چهارشنبه 11 بهمن 13914 نظر »

   گرامی باد هفته وحدت،که میثاقها تحکیم می شود و پیمان ها استوار تر می گردد و خونها در هم می جوشد و دست ها و بازوها در هم قرار می گیرد و چهره ها به یکدیگر لبخند می زند و قشرها همه با همند و امت، یکپارچه و منسجم است.

   هفته وحدت، پیام رسالت و ندای امامت را به گوش جامعه می رساند و در متن تاریخ و بستر زمان، جاودانه می سازد.

   هفته ی وحدت، مشتی محکم بر دهان دشمنانی است که در تفرقه ی مردم، خواب سیادت و سالاری و سروری خود را می دیدند و می بینند و در تشتّت این ملت، تجمع خود را می یافتند و می یابند.

   هفته ی درس آموزی از کلاس معلم بشریت، حضرت ختمی مرتبت(صلی الله علیه) است، که به برکت میلادش چهره ی جهان دگرگون شد و شرکها به توحید مبدل گشت و عبادت خدا، جای اطاعت از طاغوتها را گرفت و نفاقها به یکرنگی گرایید و خصومتها و دشمنیها چندین ساله، به اخوت اسلامی تبدیل شد . مهاجر و انصار، برادر شدند و عرب عجم، یار یکدیگر گشتند و سیاه و سفید برابر گردیدند.

   پنجشنبه 5 بهمن 13911 نظر »

السَلامُ عَلیک یَابن الحسن بن علیٍ اَیُّها العَسکری یابن رسول الله.

مرف دلم از عشق تو آمد به پرواز

تا با محبان تو گردد او هم آواز
مولا نظر بر اشک و آهم

دست مرا گیر، من رو سیاهم
آخر تو را هم معتمد مسموم بنمود

نفرین و لعن حق بر آن جانی مردود

   در تاریخ است: امام حسن عسکری(علیه السلام) از جهتی شباهت به جدش امام موسی کاظم (علیه السلام) دارد. او مثل امام کاظم(ع) رنجها و فشارهای زیادی دید و در زندان های معتمد حبس گردید. به طوری که درباره ی او گفته اند:« لا یَزالُ یُنتَقَلُ مِن سِجن اِلی سِجنٍ؛ همواره از زندانی به زندان دیگر انتقال می یافت»
   سرانجام معتمد عباسی به گونه ای مرموز آن حضرت را مسموم نمود و امام حسن عسکری(علیه السلام) در بستر شهادت قرار گرفت. «عقید» خادم آن حضرت می گوید: در ساعات آخر عمر آن امام کودکی را در اتاق دیگر در حال سجده دیدم. نزد او رفتم و سلام کردم. نمازش که تمام شد، عرض کردم: پدرت شما را می طلبد. در این هنگام مادرش نزد او آمد و او را نزد پدر برد.
   وقتی نگاه امام حسن عسکری(علیه السلام) به او افتاد گریست و فرمود: ای سرور خاندان خود! این آب را به من بنوشان. من به سوی پروردگار خواهم رفت. کودک در حالی که دعا می کرد، آب جوشیده را به پدر نوشاند.
   امام حسن عسکری(علیه السلام) برای نماز آماده شد. کودک اعضای وضوی پدر را وضو داد و بر سر و پاهای پدر مسح کشید. امام حسن عسکری(علیه السلام) در حالی که فرزندش را به ظهور بشارت می داد به لقاء الله پیوست.
گشت بابای تو مسموم از جفا یابن الحسن

سوخت از زهر ستم سر تا به پا یاببن الحسن
من نمی دانم چه زهری بود آن زهر جفا

کرد او را از عزیزش جدا یابن الحسن.

 

اصول مداحی،خانم ا. ناصری نژاد،ص248

صفحات: 1· 2


موضوعات: مناسبتها
   شنبه 30 دی 13911 نظر »

 قبله ای که مغناطیس دلهای شیفته ی «ولایت» است، در «خراسان» است.
«غریب طوس»، امروز آشنای هر دور و نزدیک و کوچک و بزرگ است.
«علی بن موسی الرضا» هشتمین قبله ای است که بهانه ی عشق ورزیدن و دوست داشتن و گریستن است.
«سلطان خراسان»، بر دلهای محبّان حکومت می کند.
سرزمین طوس، به «طور» ی تبدیل شده است که میقات هزاران موسای کلیم است.
خراسان، قبله ی هشتم است و مغناطیس دلهای شیدا. درخت ایمان و ولایت، در این مرزو بوم، از چشمه سار مزارش سیراب می شود. هر دلی مشهد یقین می شود، هر خانه ای کانون ولایت می گردد و سرزمین طوس به وسعت ایران گسترده می شود.
کوی رضا(ع) مأمن جانهای شیدا و پناهگاه دردمندان و دلسوختگان است.
طوس، مدینه ی دیگری است که پاره ای از پیکر رسول مدنی در آن آرمیده است.
غریب خراسان، آشنای دلهای محبّان است. سلام بر آن آشنای غریب، و غریب آشنا!

 


موضوعات: مناسبتها
   جمعه 22 دی 1391نظر دهید »

دامه خداوند بر روی زمین، خورشید لایزال مهر که خار چشم‏های شب‏پرستان بود، پس از عمری صبر و بردباری، سرانجام به زخم افعی گرفتار شد. وقتی پاره‏های جگر مجتبی از حنجر همیشه صبورش فوران کرد و آتشفشان شد و در تشت فرو ریخت، خون دل آل محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، در آن پاره پاره‏های معصوم، موج می‏زد و آغاز کربلا در آن خون مظلوم نطفه می‏بست.
آغاز همه فتنه‏ها و ستم‏های نامرسوم عاشورایی، آغاز لب‏های عطشناک و خون‏های همیشه جاری کربلا، از حنجره مجتبی، از لب‏های به جام زهر سیراب شده او جاری شد.
زمانه چشم نداشت…
زمانه، چشم دیدن آن مهر آرام را نداشت که این چنین، به کشتن آن چراغ حقیقت کمر بست.
حسن بن علی علیه‏السلام ، وارث تمام آن اقیانوس دانشی بود که در سینه امیرالمؤمنین، علی علیه‏السلام ، موج می‏زد. به کریم اهل بیت شهرت داشت و همیشه سفره اکرام و اطعام او، به روی نیازمندان گسترده بود.
هیچ دست نیازی از درگاه او ناامید بازنمی‏گشت و هیچ جوینده‏ای در طلب کرم و مهر او، بی‏نصیب نمی‏ماند.
هرکه دست در دامان محبت او زد، به کامروایی رسید.

فاطره ذبیحزاده

صفحات: 1· 2


موضوعات: مناسبتها
   پنجشنبه 21 دی 13913 نظر »

بار دگر، یاد تو زد آتش به جانم
جا دارد از اندوه، در سوگ وفاتت
گر جای اشک، از دیدگانم، خون چکانم
ای سوره ی عشق
ای آیه ی مهر
ای چشمه ی نور
ای اختر تابنده، ای یاد معطر
ای برترین و آخرین پیغام آور
ای همنشین بینوا،بر بستر خاک
رفتی ولی ما را به دست غم سپردی
ای چشمه ی مهر و وفا! ای خوب… ای پاک!
در روز های تیره و شبرنگ «بطحا»
در ظلمت کور کویر جاهلیت
مشعل به کف، درد آشنا، ره می گشودی
در اوج خشم و کینه ی دیرین یثرب
در سین ها بذر محبت می فشاندی
ای وارث خط شفقگون رسالت
دردا… دریغا!
ای امّی گویا… از آن روزی که رفتی
ما همچنان در انتظاری تلخ،ماندیم
بعد از تو ای محمود احمد ، ای محمد(صلی الله علیه و آله)
دیگر بلال«الله اکبر» بر نیاورد
جبریل از سوی خدا دیگر نیامد
خوش روزگاری داشتیم اندر کنارت
اما دریغ، آن روز ها دیری نپایید
رفتی… ولی از یاد ما هرگز نرفتی

برگ و بار، جواد محدثی، ص 68


موضوعات: مناسبتها
   پنجشنبه 21 دی 1391نظر دهید »

    گرچه مدینه، در رحلت پیامبر به سوگ نشست و محشر غم و قیامت اندوه برپا شد، ولی در رواق چشمهای اشکبار، انعکاس جاودانگی او هویدا شد. کدام پرچم بر بلندای بشریت، همچون اسلام، در اهتزاز است؟
   یا رسول الله! وقتی تو رفتی، دستهای فتنه از آستین عصبیّت جاهلی بیرون آمد و کینه های احزاب و بدر و حُنین، زنده شد. اهل بیت، هم از داغ رحلت تو می سوختند،هم از درد دوباره زنده شدن جاهلیت.
   یا رسول الله! تو رفتی ولی«قرآن و عترت»،یادگار همیشه زنده ی تو،ماند.
   امروز مدینه ای به وسعت جهان،هر صبح و شام بر رسالت تو شهادت می دهد.

رحلت نبی نور،ختم رسُل تسلیت باد.

قطعات،جواد محدثی، ص71


موضوعات: مناسبتها
   پنجشنبه 21 دی 13912 نظر »

   باز اراده خداوند متعال بر آن شد که حجتی را بر امّتی بعنوان راهنمایی الهی ارائه دهد. عالمی متحرّک، پر جوش متقّی و با استقامت را برای هدایت ستمگران و حق جویان بر زمین و آسمان و بر جنّ و ملائکه عنایت فرماید.
   خواسته ی خالقِ جهان آفرین بر آن شد تا تعالی و تکامل انسانها را بر قدرت علمی و عملی مردی چون امام کاظم(ع) محقق گرداند.
   و این بار تحقق خواسته ی الهی، پدری چون امام صادق(ع) باید زمینه ساز گردد.
   و باید دامن پاک و پر ارج مادری چون حمیده وی را بستر گردد.
   سال یکصدد و بیست و هشت هجری بود، پیشوای ششم شیعیان همراه همسرش حمیده از سفر حج باز می گشتند، به روستای ابواء رسیدند ، حضرت امام جعفر صادق(ع) همراه با یاران خود مشغول صرف صبحانه بودند که ناگاه فرستاده ای از طرف حمیده وارد شدو پیام او را به امام رسانید، امم تا پیام را شنید، دست از غذا کشید، بی درنگ از جا حرکت کرد و به سوی چادر زنان شتافت. دست از غذا کشیده، بی درنگ از جا حرکت کرد و به سوی چادر زنان شتافت. اصحاب و یاران حضرت صرف صبحانه را ناتمام گذاشتند و به فکر فرو رفتند که چه حادثه ی مهمی اتفاق افتاده است؟ آیا کسی از زنان همراه امام بیمار شده؟ آیا مطلبی محرمانه پیش آمده که می بایست به طور خصوصی به اطلاع حضرت برسد؟  یااینکه ….
   این انتظار خیلی بدرازا نکشید. زیرا اندکی بعد در حالی که لبخند شیرینی بر لبان امام نقش بسته بود و شادی در چشمان حضرتش موج میزد به میان جمع بازگشت، و چنین فرمود:« خداوند امروز پسری به من عنایت کرد که بهترین مردم زمان خود و پیشوای آینده ی شما خواهد بود.»
بدین ترتیب از صلب پدری چون امام صادق(ع) و از رحم پاک و پر ارج مادری چون حمیده ، برترین خلق خداوند پای به عرصه ی گیتی میگذارد و جهان را به نور وجود خویش، نور باران می سازد.

« میلادش مبارک»


موضوعات: مناسبتها
   پنجشنبه 30 آذر 1391نظر دهید »

1 ... 46 47 48 49 50 51 ...52 ...53 55 57

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 80
  • دیروز: 1977
  • 7 روز قبل: 15119
  • 1 ماه قبل: 37823
  • کل بازدیدها: 1131877
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 18
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 32
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
 
مداحی های محرم