سرکار خانم دکتر شاکری در نشست علمی تخصصی که با محوریت عوامل بیداری و انحراف فطرت با ابتناء بر مهدویت و در سالن اجتماعات حوزه علمیه کوثر ورامین برگزار شد ضمن تبریک ماه مبارک رمضان و توصیه به عبادت خالصانه در این ماه گفت : فطری بودن یعنی چیزی که زمان مکان سن و رژیم و طایفه ندارد مانند علاقه مادر به فرزندش ،حال سوال اینجاست که چه زمانی مادر فرزندش را دوست دارد و یا در چه سنی او را دوست دارد ؟ پس این دوستی مادر نسبت به فرزند فطری میباشد چرا که نه زمان و نه مکان دارد.
خانم شاکری ادامه داد: خداشناسی یک امر فطری است چون در هر حالاتی که از هر جایی مأيوس می شود دنبال ناجی و قدرتی می گردد و این همان فطرت است .
دکتر شاکری با طرح این سوال که دلایل انحراف فطرت چیست گفت : طبق فرموده خداوند متعال نسیان اولین عامل گم کردن فطرت است چرا که طبق آیه قرآن انسان اگر خودش را فراموش کند خدای خود را نیز فراموش خواهد کرد و خود فراموشی باعث گم کردن فطرت میشود .
دکتر شاکری افزود : توجه به عوامل و اسباب مادی سبب میشود که انسان به دنبال فطرت خود نرود.
خانم شاکری رفاه زندگی و آسایش طلبی را از دیگر اسباب انحراف فطرت بیان کرد و افزود : طبق فرموده خدا قل ارایتم ان اتت کم عذاب الله ، اغیرالله تدعون ، انسان در جشن ها خدا را فراموش می کند
استاد حوزه گفت: انسان در دوستی با شیطان فطرت خود را از دست خواهد داد و فرقی بین شیطان درونی و بیرونی نیست .
دکتر شاکری گناه و آلودگی روح از دیگر عوامل فراموشی فطرت خواند و بیان داشت : فطرت انسان آلوده به گناه خاموش است و نمی تواند شکوفا شود .
دکتر شاکری عدم الهامات فطری را آخرین عامل دلایل انحراف فطری خواند و گفت : اگر الهامات فطری نباشند عقل و تجربه انسان را به سرانجام نخواهد رساند . یکی از الهامات فطری عزیزه جنسی انسان است که اگر با عقل همراه نباشد انسان در وادی گناه اسیر شد .
سرکار خانم دکتر نصرت زادگان استاد حوزه پیرامون بحث فطرت گفت : فطرت همان استعدادها و تواناییهای انسان است که بالقوه میباشد و با گذر زمان و رشد انسان به فعل تبدیل میشود که بعضی از این استعدادها در مسیر شناخت هستند و بعضی در مسیر گرایش یعنی هم بُعد شناختهای ما و هم بعضی گرایشهای ما فطری است . مثلا میدانیم که ظلم ، مهربانی ، محبت چیست .
خانم نصرتزادگان گفت: گرایشهای فطری انسان را به سمت کمال اجتماعی میبرد که به دو دسته جسمی و روحی تقسیم میشود و گرایشهای فطری جسمی به غرایز انسان برمیگردد مثل میل به خوردن و امیال غریزه انسان .
خانم نصرت زادگان افزود : گرایشهای فطری روحی مثل میل به حقیقت جویی و این موضوع باعث کشف علوم و معارف در زندگی انسان شده است .
این استاد حوزه گفت : میل به زیبایی و جمال در وجود همه انسانها وجود دارد و از زشتیها و پلشتیها دوری میکند و این میل باعث به وجود آمدن هنر شده است.
دکتر نثرت زادگان ادامه داد : میل به پرستش در وجود همه انسانها وجود دارد نمونههای بتپرستی و آتش پرستی از انحرافات فطری است که بشر چون میل به پرستش داشته است دچار انحراف شده است.
خانم نصرتزادگان گفت : اگر عقل به کمک فطرت نیاید قطعاً انسان نمیتواند با فطرت تنها خود را به رستگاری برساند. گرایش به فعل فضیلت و اخلاق و خیر را از دیگر گرایشهای فطری انسان است که در تمام انسانها وجود دارد .
سرکار خانم شاکری در دفاع از سخنان خود با اشاره به فطرت خداشناسی در وجود انسان بیان داشت: ترس و تعصب یکی از عواملی است که باعث انحراف است .
وی افزود: تعصب ، انتخاب دوست ، فرد گرایی وابستگی به دنیا ، خطر کوچک شمردن گناه ، از دیگر دلایلی است که باعث انحراف فطرت خداشناسی انسان میشود که اگر دلایل ذکر شده وجود نداشته باشد فطرت انسان بیدار است .
دکتر شاکری گفت : دلگرمی انسان به خدا باعث میشود تا انسان از فطرت الهی خود دور نشود و انحراف از فطرت نداشته باشد .
سرکار خانم نصرتزادگان در ادامه صحبتهای خود گفت : بین فطرت و مهدویت ارتباط کاملاً مستقیمی برقرار است وقتی همه ما انسانها نظم انضباط محبت و غیره را دوست داریم یعنی این یک گرایش فطری فردی است و وقتی انسان بر نفس خود غالب شود در وجود خود یک لذت معنوی احساس خواهد کرد و این نیرویی است که فقط در انسان وجود دارد .
دکتر نصرتزادگان گفت : عقل فطرت را کنترل میکند و خواستههای فطری را تعدیل میکند.
وی ادامه داد : فضایل اجتماعی فطرت تعاون ، همکاری ، فداکاری و غیره از نیروهای درونیست که انسان به سمت آن گرایش دارد .
خانم نصرتزادگان گفت : روح دینداری در همه انسانها وجود دارد و زمانی رشد میکند که فطرت انسان رشد کرده باشد و این فطرت به واسطه عقل رشد خواهد کرد و وقتی انسان در مسیر فطری درست حرکت کند قدرتمند خواهد شد و روح دینداری در درون او شکوفا خواهد شد.
وی ادامه داد : منظور از قدرت ؛ قدرت حیوانی نیست که یک تفکر نیچهایست و آن را یک کمال میدانند در صورتی که اسلام معتقد است انسان قدرتش در قدرت اراده انسانی است و قدرت اراده که زیاد شد ایمان او ، روح دینداری او ، رشد خواهد کرد و این روح مقتدر می تواند قدرت فراوانی از خود نشان دهد مانند مقاومت مردم غزه در برابر رژیم جعلی اسرائیل .
خانم نصرتزادگان گفت : وقتی سوسیالیست میگوید من باید ما شود و آن را تایید میکنیم هرچیزی دیگری که انسان را در مسیر فطرت کمک کند مطابق با خواسته فطری انسان است و بالعکس . مثلاً اگر تفکری در جامعه به زنان القا کند که فرزند دار نشوید این در حقیقت در حال سلب آزادی از زنان است چرا که فطرت زن تمایل به مادر شدن و محبت کردن دارد و هرچه که ضد فطرت انسان باشد ضد آزادی انسان نیز خواهد بود .
سرکار خانم نصرتزادگان در نتیجه گیری مبحث خود بیان داشت : همه ویژگیهای فطری خوب در وجود همه انسانها وجود دارد .
خانم نصرتزادگان در پاسخ به این سوال که اگر فردی تمایل به موسیقی داشته باشد آیا از فطرت خود انحراف پیدا کرده است گفت : موسیقی به خودی خود بد نمیباشد اما انتخاب نوع موسیقی باعث انحراف از فطرت است مثلاً آواز پرندگان که یک نوع موسیقی میباشد و یا موسیقی ملایم بسیار متفاوت است با موسیقی شیطان پرستی.
❇️راضیان به قتل امام حسین علیه السلام در قتل آن حضرت شریکند
اباصلت هروی گوید به امام رضا علیه السلام گفتم یابن رسول الله درباره حدیثی که از امام صادق علیه السلام به دست ما رسیده در آن فرمودند: “زمانی که قائم عجل الله قیام کند ذریه قاتلان امام حسین علیه السلام را به عمل پدرانشان میکشد.”
چه میگویید؟
فرمود : ” همین طور است .”
عرض کردم پس کلام خدا که فرمود : (هیچکس گناه دیگری را بر دوش نمیگیرد.)
چه معنا دارد ؟
فرمود :《خداوند در تمامی فرمایشهایش راست فرموده است لاکن ذریه قاتلان امام حسین علیه السلام به عمل پدرانشان راضی هستند و بدان افتخار میکنند کسی که به عملی راضی باشد مانند کسی که آن عمل را انجام داده است اگر کسی در مشرق کشته شود و در مغرب کسی راجع به قتل او باشد این راضی با قاتل در نزد خداوند شریک است قائم عجل الله هنگامی که خروج کند آنها را به سبب خشنودی به عمل پدرشان میکشد》
گفتم : قائم وقتی قیام کند انتقام را از چه کسی شروع میکند؟
فرمود : بنی شیبه زیرا آنان دزدان خانه خداوند عزوجل میباشند.
📚 شهید اشک ترجمه قتیل العبره سید محمد حسین میرباقری صفحه ۶۳۰
کار دجال تسویل است!
یکی از عقوبتهای بسیار وحشتناک خدای متعال، مسئلهی تسویل است. اگر کتابها در این باره نوشته شود، جا دارد. تسویل را گاهی به نفس نسبت میدهند و گاهی به شیطان و عبارت است از زشت را خوب و خوب را زشت نشان دادن؛ حق را باطل و باطل را حق نشان دادن؛ سعادت را شقاوت و شقاوت را سعادت نشان دادن. عقوبتی بالاتر از این نیست.
در این روزگار ما هر لحظه تسویل است. امپراتوری رسانهی غرب کارش تسویل است. دجال کارش تسویل است. دجل یعنی شما به یک فلز رویهی طلایی بزنی و طرف خیال کند طلاست. آنقدر کار و تبلیغ میکنند که بیعفتی را کلاس نشان بدهند؛ یا رشوه که انسان آن را برای خودش موفقیت ببیند.
تسویل نتیجهی گناه است. اگر گناه کنیم، این سراغ ما میآید. تقوا که باشد، نتیجهی آن فرقان و قدرت تشخیص است؛ یعنی میتواند تشخیص بدهد این راه است یا چاه است. اگر تقوا باشد «یعلمکم الله» هم هست. دیگر هیچوقت نمیگوید: رشوه برای من توسعه در زندگی میآورد. هیچوقت نمیگوید: ربا بیع است.
آیت الله سیدحسن عاملی ، پیادهشده سخنرانی
بیست عمل براي خشنودي امام زمان (عج)
۱. هر روز صبح كه از خواب بيدار مي شويد به امام زمان سلام كنيد.
۲. تلاوت قرآن به خصوص سوره هاي يس،نبا،عصر،واقعه و ملك را بعد از نماز و تقديم به اموات و شيعيان حضرت را فراموش نكنيد.
۳. روزانه صدقه اي به نيت امام زمان بدهيد.
۴. روزهاي عيد مثل عيد غدير و يا نيمه شعبان لباس هاي زيبا بپوشيد و براي امام شادي كنيد.
۵. هر مطلبي درباره امام زمان و عصر غيبت كه بدرستي از آن آگاهي داريد به ديگران بگوييد تا آنها هم بيشتر آشنا شوند.
۶. درسي كه مي خوانيد يا هر مطلبي كه ياد مي گيريد به نيت امام زمان باشد آنوقت برايتان شيرين تر و هدفمندتر خواهد شد.
۷. عكس و يا نوشته اي از امام زمان كه نشاني از ايشان باشد به ديوار اتاقتان بچسبانيد.
۸. خواندن نماز شب ، زيارت عاشورا و جامعه كبيره از مسائل مورد تاكيد امام زمان است آنها را فراموش نكنيد.
۹. نماز امام زمان را هر روزي كه توانستيد بخوانيد.(2 ركعت،در هر ركعت اياك نعبد و اياك نستعين 100 مرتبه)
۱۰. نماز اول وقت باعث خوشحالي حضرت مي شود بهتر است كه ثواب نماز را به خودشان تقديم كنيد.
۱۱. سخنان امام زمان و احاديثي كه درباره ي ايشان است را براي هم پيامك كنيد.
۱۲. براي اشاعه ي فرهنگ شناخت حضرت مهدي در جامعه، مجالس اهل بيت، مداحي، كتاب نويسي و …اجرا كنيد.
۱۳. بعد از هر نماز دعا براي تعجيل در فرج ايشان را بخوانيد.
۱۴. در فراق جدايي از آقا دعاي ندبه(صبح جمعه) و دعاي فرج(اللهم عرفني نفسك…) را بعد از نماز عصر جمعه بخوانيد.
۱۵. دعاي عهد را(اللهم رب النور…) به ياد داشته باشيد و از اين طريق هم در كارهايتان با حضرت مهدي پيمان ببنديد.
۱۶. دعاي توسل و غريق را بخانيد(يا الله يا رحمن يا رحيم يا مقلب اللقلوب ثبت قلبي علي دينك) و ايشان را نزد خدا شفيع خود قرار دهيد.
۱۷. زماني كه مي خواهيد براي نعمتي خدا را شكر كنيد از امام زمان هم تشكر كنيد.
۱۸. اگر در زندگي به مقام و منزلت مادي يا معنوي رسيديد، بدانيد كه از طرف امام بوده و ليشان را فراموش نكنيد و مغرور نشويد.
۱۹. انتظار را با دعا در خود تقويت كنيد و از اعماق قلبتان منتظر باشيد و از پروردگار توفيق معرفت بيشتر به حضرت را درخواست كنيد.
۲۰. با همه وجود براي امام زمان(عج) دعا كنيد همانطور كه دعا براي عزيزانتان را فراموش نمي كنيد.
کلیدیترین مسئلهی ظهور
محوریترین نقطه و کلیدیترین موضوع در مباحث مهدویت و مسئلهی ظهور امام عصر (عج)، چیزی است که متأسفانه کمتر به آن پرداخته شده و آن مسئلهی اضطرار به حضرت است.
اضطرار چیزی بالاتر از احتیاج و نیاز است. اضطرار یعنی شما به چیزی احتیاج داشته باشید که چیز دیگری جای آن را نمیگیرد. دارویی است که هیچ مشابه و جایگزینی ندارد. اضطرار، احتیاجی است که به ناچاری رسیده باشد. و در یک کلام، اضطرار یعنی بیچارگی و درماندگی.
کلیدیترین مطلبی که در مسئلهی ظهور و فرج امام عصر (عج) کارگشا است، همین اضطرار، و بیچاره و درماندهی او شدن است. اینکه انسان به جایی برسد که باور کند تنها راه، اوست و راه دیگری وجود ندارد. تنها دارو و درمان اوست و داروی دیگری نیست.
استاد مسعود عالی از کتاب قبله آخرین ، ج۱ ، صفحات ۲۲ و ۲۳
آیت الله العظمی جوادی آملی:
«وقتی زراره از وجود مبارک حضرت سؤال میکند، ما اگر عصر غیبت را ادراک کردیم چه دعایی بخوانیم؟
همین دعایی که اختصاصی به نماز یا تعقیب نماز ندارد، در بین نماز، بعد از نماز، قبل از نماز، در جمیع حالات.
این دعا از دعاهای نورانی امام صادق(سلام الله علیه) است، فرمود: در عصر غیبت بگویید: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی»این یک مسئله عمیق کلامی است. درس اخلاق ٩۵/۵/٧
درس اخلاق ۹۸/۴/٢٠ :
«…خدايا خودت را به من معرفی کن من تو را بشناسم! چون اگر تو را نشناختم جانشين تو را که پيغمبر است نمی شناسم…نبوت را رسالت را نبی را رسول را به من معرفی بکن! برای اينکه اگر من نبی را نشناسم جانشين نبی را نمی شناسم. امام جانشين نبی است امام جانشين رسول است، اين انتصابی است نه انتخابی! امام را بايد غدير معين کند»
تهذیب نفس و کسب فضایل اخلاقی
یکی از عوامل اصلی کسب رضایت امام مهدی(عج) و توفیق دیدار ایشان، تهذیب نفس و آراستن خود ب اخلاق نیکو است.
در روایتی از امام صادق(ع) آمده است:
” من سره ان یکون من اصحاب القائم، فینتظر ولیعمل بالورع ومحاسن الخلاق…”
(هرکس دوست می دارد از یاران حضرت قائم باشد و آن حضرت از او راضی باشد،باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار نماید)
موضوع تهذیب نفس و دوری گزیدن از گناهان و اعمال ناشایست در عصر غیبت از چنان اهمیتی برخوردار است
که در توفیق شریفی ک از ناحیه مقدسه،حضرت صاحب الامر(عج) ، به مرحوم شیخ مفید(ره) صادر گردیده؛
آن حضرت میفرماید:
” تنهاچیزی ک رابطه ما را با شیعیان قطع نموده و از آنان پوشیده می دارد،
همان چیزهای ناخوشایندی است که از شیعیان به ما می رسد و خوشایند ما نیست و از آنها انتظار نمی رود “
منابع:
۱. ابراهیم شفیعی، در انتظار موعود(ع) در سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول ۱۳۷۶
۲. محمدبن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبة، مکتبة الصدوق ،ص۲۰۰
۳. محمد باقر مجلسی، بحار النوار، مکتبة اسلامية، ج۵۳، ص۱۷۷
مهدویت در کلام آیت الله العظمی بهجت ( رحمه الله )
اختلاط با کفار آخرش به همین جاها می کشد،
یعنی ابتدا از مسلمانان پذیرایی می کنند و به آنها احترام می گذارند و آن ها را به بلاد خود دعوت می نمایند و در تجارت و معاملات بازرگانی خود داخل می کنند و وقتی روسا و سیاستمداران مسلمانان مست پول و غیر پول شدند، حاضر می شوند امضا و امتیازات دهند تا آنها بر بلاد اسلامی حکومت کنند.
بدین ترتیب، هم جنسی و هم شکلی و اختلاط با کفار، تسلط و حکومت آنها را بر مسلمانان آسان تر می سازد.
آیا اگر مثلاً کفار بر نفت ایران حکومت کردند، می شود که نتوانند بر ایران و ملت ایران حکومت کنند؟ و مالک الرّقاب ممالک اسلامی و مسلمانان نشوند؟
ممکن است کسی در بلاد کفر سکونت داشته باشد؛ ولی ایمان و اعتقادش بر خلاف حکومت های بی دین و یا بی عقل باشد و با این حال منتظر فرج باشد. ولی اگر کسی بخواهد عبادت کند و به خدا ایمان داشته باشد، یا ایمانش محفوظ بماند؛ این امر متوقف بر نقل مکان و انتقال محل سکونت، از آن بلاد به بلاد اهل ایمان است [و در صورتی که] منتقل شدن از آنجا برای او ممکن باشد، باید برای حفظ دین و ایمان خود و اهل بیت خود به بلاد اهل ایمان مهاجرت کند، وگرنه به خود و اهل خود ظلم نموده، مقصّر خواهد بود.
چقدر رحمت خداوند شامل حال کسانی است که برای رفع این همه ابتلائات و بلاهایی که برای مسلمانان و اهل ایمان وارد می شود، بی تفاوت نباشند و گریه و تضرع و ابتهال کنند. اگر مسلمانی در چین مبتلا شود، ابتلای او ابتلای ماست و ما باید خود را مثل او گرفتار بدانیم.
با اینکه اندوه و شادی مؤمن به دیگران سرایت می کند، چرا ما با این همـه بلاها و مصایب که بر اهل ایمان وارد می گردد، بی تفاوت هستیم؟ یا ما ایمان نداریم، یا قلب ها قسی شده است! در روایت است که ظهور قائم آل محمّد(ص) «پس از قساوت دلها» خواهد بود.
نگاهی به عصر غیبت صغری
1. تاریخ غیبت و چگونگی آغاز آن
الف) آغاز غیبت امام مهدی(ع)
در میان علمای اسلام در مورد آغاز «غیبت صغرا» چند نظر وجود دارد:
1. برخی، آغاز «غیبت صغرا» را از جریان سرداب می دانند؛ یعنی زمانی که مأموران «معتمد»، خلیفه عباسی منزل آن حضرت را در «سامرا» مورد تاخت و تاز قرار دادند تا آن حضرت را دستگیر کنند، آنان معتقدند: حضرت «حجت» از این تاریخ به بعد از دیده ها پنهان و «غیبت صغرا»ی آن حضرت آغاز شد.
ما در صفحات آینده در بحث داستان سرداب، خواهیم گفت که این سخن از اساس نادرست است و امام مهدی(ع) از هنگام حمله عباسیان به سرداب از دیده ها پنهان نشد، بلکه قبل از آن، غیبت آن حضرت(ع) آغاز شده بود.
2. برخی همانند شیخ مفید، آغاز غیبت صغرا را از هنگام ولادت آن حضرت می دانند.1 این نظر برخلاف نظر مشهور است و اکثر علمای امامیه این نظر را قبول ندارند.
3. نظر سوم این که، آغاز غیبت صغرا از هنگام شهادت ابو محمد، امام حسن عسکری(ع) و آغاز سفارت اولین سفیر امام مهدی(ع)، «عثمان بن سعید عمری» از تاریخ هشتم ربیع الاول سال (260ق.)، آغاز شد و این دوره تا تاریخ پانزدهم شعبان سال (329ق.) هنگام درگذشت آخرین نایب خاص حضرت، «علی بن محمد سمری» به مدت 69 سال و اندی ادامه داشت.2
این دیدگاه مورد قبول اکثریت قاطع علمای امامیه است.3 دوره اختفای امام مهدی(ع) جزو غیبت صغرای آن حضرت نیست؛ زیرا غیبت صغرا، مربوط به عصر امامت آن حضرت است و در طول غیبت صغرا، حضرت چهار سفیر داشت.
چند سالی که آن حضرت در زمان پدر گرامی اشان (امام حسن عسکری(ع)) در اختفا به سر می برد، دوره امامت آن حضرت است، به بیان دیگر در دوره غیبت صغرا دو خصیصه و جود داشت، یکی امامت امام مهدی(ع) و دیگر سفارت و نیابت «نواب اربعه»، که با توجه به این دو خصیصه دوره اختفا جزء غیبت صغرا به حساب نمی آید.4 چون که هیچ یک از این دو خصیصه در دوره اختفا وجود نداشت.
ب) شهادت امام حسن عسکری(ع)
«معتمد» خلیفه عباسی همواره از محبوبیت و پایگاه اجتماعی امام ابو محمد عسکری(ع) نگران بود و هنگامی که دانست با وجود همه محدودیتهایی که نسبت به آن حضرت روا داشته بود، نه تنها از پایگاه مردمی و نفوذ معنوی آن حضرت کاسته نشده، بلکه بیش از پیش محبوب دلهای مردم گردیده، بر نگرانی و وحشتش افزوده شد و سرانجام در صدد قتل آن حضرت برآمد و به شکل مرموزانه و مخفیانه، حضرت را مسموم نمود،5 و شیعیان را از بهره مندی انوار هدایت آن امام همام محروم ساخت.
این گونه به شهادت رساندن در گذشته نیز وجود داشت و در موارد متعددی خلفای اموی و عباسی این سیاست را به اجرا درآورده بودند و امامان شیعه(ع) نیز کوشیده بودند تا نقشه های شوم آنها را به شکلهای گوناگون برای مردم آشکار نمایند تا چهره واقعی آنان برای آیندگان روشن شود.
امام عسکری (ع) با دانش ویژه ای که داشت، پیش بینی کرد که در آینده ای نه چندان دور زندگی دنیا را ترک خواهد کرد و راهی پیشگاه خداوند خواهد شد. آن امام همام، شهادت خود را در آینده نزدیک به مادر بزرگوارش خبر داد و گفت: در سال (260ق.) حادثه ای اتفاق می افتد و آن شهادت امام توسط عمال حکومت عباسی خواهد بود.
قلب مادر از این خبر هولناک به درد آمد و آثار غم و اندوه در او پدیدار گردید و گریست. امام(ع) مادرش را تسلی داد و گفت:
مادر! امر خدا حتمی است، بی تابی مکن!.
در سال (260ق.) آن مصیبت اتفاق افتاد و همان گونه که آن حضرت خبر داده بود در آن سال، امام عسکری(ع) به شهادت رسید.6
چند روز قبل از شهادت، آن حضرت را نزد طاغوت زمان «معتمد» عباسی بردند، در حالی که «معتمد» سخت ناراحت بود، چون می دید و می شنید که مردم همگی، امام ابومحمد(ع) را تعظیم و احترام می کنند و او را در فضیلت، بر همه علویان و عباسیان، مقدم می دارند. از این جهت در پی قتل آن حضرت برآمد و زهر کشنده ای را به وی خوراند.7
امام(ع) همین که آن زهر را خورد، تمام بدن شریفش مسموم شد و در بستر بیماری افتاد و به درد شدیدی دچار گردید.
«معتمد» به پنج نفر از خواص و درباریانش از آن جمله به «نحریر» دستور داد که مواظب خانه امام(ع) باشند و تمام امور و جریانها را زیر نظر بگیرند، همچنین به پزشکان دستور داد که هر صبح و شام از حال امام(ع) باخبر باشند، همین که روز دوم فرا رسید به «معتمد» خبر دادند که بیماری حضرت وخیم شده است. «معتمد» به پزشکان فرمان داد که حق ندارند از منزل امام بیرون روند. و به دلیل این که حال امام عسکری(ع) رو به وخامت نهاده بود، گفت: از کنار بستر او جدا نشوند. «معتمد»، «حسین بن ابی شوارب»، قاضی القضاة را به همراه 10 نفر به منزل امام فرستاد و به آنان دستور داد که شب و روز در آنجا باشند و جریانها را زیر نظر بگیرندو بعد شهادت دهند که امام به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. با این وجود به جز پزشکان مأمور خلیفه، 15 نفر دیگر از سوی «معتمد» خلیفه عباسی در خانه حضرت بودند.
امام عسکری(ع) در شب رحلت در یک اتاق، به دور از چشم مأموران حکومت نامه های بسیاری به نقاط مختلف شیعه نشین نوشت و آن را به وسیله پیکی ارسال نمود.8 حال امام بدتر شد، پزشکان از او ناامید شدند و هر لحظه به مرگ نزدیک تر می شد. در لحظات آخر زندگی، همواره زبانش به ذکر خدا مشغول بود و او را ستایش می کرد و لبهای مبارکش از تلاوت قرآن مجید باز نمی ایستاد. سرانجام امام(ع) رو به سمت قبله کرد و روح پاکش به پیشگاه خدا پرواز نمود.
این حادثه جانگداز، روز جمعه هشتم ربیع الاول سال (260ق.) بعد از نماز صبح اتفاق افتاد.
ارتحال نابهنگام آن امام بزرگوار ضایعه بزرگی بود که در آن روزگار بر مسلمانان وارد شد و آنان رهبر و پیشوای محبوب و مصلح بزرگ خود را از دست دادند؛ کسی که همواره غمخوار ضعیفان و یتیمان و مستمندان بود.
ناله و شیون از خانه امام (ع) بلند شد و کم کم صدای ضجه و ناله زنان و مردان و کودکان آل علی در سراسر «سامرا» به گوش رسید.
خبر شهادت امام(ع) در سراسر شهر «سامرا» پیچید. این خبر همچون صاعقه ای هولناک بود که تمام مسلمانان را به سرعت به منزل امام(ع) رسانید. همگی مشغول گریه کردن و نوحه سرایی بودند. تمام ادارات دولتی شهر تعطیل شد. مردم به احترام امام(ع) بازارها را بستند و در شهر عزاداری کردند. گویی شهر «سامرا» به صحرای قیامت تبدیل شده بود.9
«سامرا» در تمام طول تاریخ خود چنان تشییعی را نادیده بود که امواج خروشانی از انسانها از طبقات مختلف با گرایشها و عقاید گوناگون همه را گرد هم آورد و همگی سخن از فضایل، ویژگیها و صفات امام بزرگوار، امام حسن عسکری(ع) می گفتند و درباره خسارت و زیان جبران ناپذیری که به مسلمانان وارد شده بود، بحث می کردند.10
«عثمان بن سعید عمری» متصدی امر غسل، کفن و دفن حضرت شد.11
این سخن با اعتقاد شیعه به این که امام را باید امام بعدی غسل دهد، کفن کند و نماز بخواند، منافاتی ندارد، چون که اولاً: این امر مربوط به حالت عادی است، نه در شرایط سخت و مورد تقیه، ثانیا: «عثمان بن سعید عمری» به نیابت از حضرت مهدی(ع) عهده دار تجهیز پپکر مطهر امام عسکری(ع بود.
و ثالثا: ممکن است در همین شرایط به صورت مخفی حضرت مهدی(ع) به این امر مبادرت نموده بود، لیکن به جهت شرایط خفقان و تقیه به ظاهر «عثمان بن سعید عمری» تصدی این امر را برعهده گرفته باشد. در هر حال، «عبیداللّه بن خاقان» می گوید:
وقتی جنازه امام(ع) آماده دفن شد، خلیفه برادر خود «ابوعیسی بن متوکل» را فرستاد تا بر جنازه آن حضرت نماز بگزارد. هنگامی که جنازه را برای نماز بر روی زمین گذاشتند «ابو عیسی» نزدیک شد و صورت آن حضرت را باز کرد و آن را به علویان، عباسیان، قاضیان، نویسندگان و دیگر شاهدان، نشان داد و گفت: این «ابو محمد عسکری» است که به مرگ طبیعی درگذشته است و فلان و فلان از قضات و پزشکان و خدمتگزاران خلیفه نیز شهادت می دهند! بعد روی جنازه را پوشاند و بر او نماز خواند و فرمان داد که جنازه را برای دفن ببرند.
این شیوه تجربه شده حکام عباسی در مورد امامان شیعه(ع) بود و مردم به ویژه شیعیان نیز کم و بیش با این شیوه آشنایی داشتند.
بنا به نقل «شیخ صدوق» قبل از اقامه این نماز، نمازی دیگر بر بدن آن حضرت در لحظاتی قبل در درون خانه اقامه شد. «عقید خادم» از منزل خارج شد و به «جعفر» که بر درخانه ایستاده بودو شیعیان به او تعزیت می گفتند، گفت:
سرورم برادرت را کفن کردند. پس بر او نماز بخوان.
ناگهان امام مهدی(ع) جلو آمد و گفت:
عمو عقب بایست من سزاوارترم که بر جنازه پدرم نماز بخوانم.12
طبق نقل مشهور، امام عسکری(ع) در اول ماه ربیع الاول (260ق.) با زهری که «معتمد» برای آن حضرت تدارک دیده بود بیمار شد و در هشتم همان ماه رحلت نمود. بنابراین، امامت امام مهدی(ع) از همین تاریخ آغاز شد و آن حضرت تا به امروز در پس پرده غیب قرار دارد. به امید روزی که آن حضرت ظهور و جهان را پر از عدل و قسط کند.
پی نوشتها :
*برگرفته از کتاب تاریخ عصر غیبت: نگاهی تحلیلی به عصر غیبت امام دوازدهم(ع).
1 .الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص340.
2 .تاریخ الغیبة الصغری، ص345.
3 .حیاة الامام محمد المهدی(ع)، باقر شریف القرشی، ص114-115.
4 .سیدمحمد صدر در این باره می نویسد: «از برخی نقل شده است که مدت غیبت صغرای حضرت حجت(ع) 74 سال بود. این یا مبنی بر تسامح است و یا آن که آغاز غیبت صغرا را از هنگام ولادت حضرت مهدی(ع)؛ یعنی سال (255ق.) دانسته اند. و البته این ادعا مبنی بر تسامح است. زیرا حضرت مهدی(ع) گرچه در زمان حیات پدر گرامی اش مخفی بود، ولی این اختفا را نباید جزء غیبت صغرا به حساب آورد. چون که حضرت مهدی(ع) در زمان حیات پدر بزرگوارش مسئولیت امامت را بر دوش نداشت. به هر صورت بعد از پدر، این منصب به آن حضرت موکول گردیده است.» (تاریخ الغیبة الصغری، سیدمحمد صدر، ص341).
5 .سیرة الائمة الاثنی عشر، هاشم معروف الحسنی، ج2، ص492.
6 .نهج الدعوات و منهج العبادات، علی بن موسی بن محمد بن طاووس، ص275، (به نقل از: حیاة الامام العسکری(ع)، باقر شریف القرشی).
7 .الارشاد، مفید، ص383 (به نقل از: حیاة الامام العسکری(ع)).
8 .کمال الدین و تمام النعمة، صدوق، ج2، ص473-474؛ بحارالانوار، مجلسی، ج50، ص327-329؛ الکافی، کلینی، ج1، ص505.
9 .الارشاد، مفید، ص362 (به نقل از حیاة الامام العسکری(ع)).
10.حیاة الامام العسکری(ع).
11.الغیبة، شیخ طوسی، ص216.
12.کمال الدین و تمام النعمة، صدوق، ج2، ص475.
بالاتر از یتیم
از حضرت امام ابو محمد حسن بن علی عسکری علیه السلام از پدر بزرگوارش ، از پدران خود و از رسول خدا صلی الله که فرمودند :
بالاتر از یتیمی که بی پدر و مادر است ، آن یتیمی است که از دامان امام عصر خود دستش کوتاه است و در احکام دینی و وظایف الهی خود حیران و سرگردان باشد .
احتجاج طبرسی ، علامه طبرسی ، ترجمه حسن مصطفوی ، ج ۱ ، ص ۱۵ .