گفتگو با آمنه کمرخوانی همسر شهید خیرالله احمدی فرد
ایشان متولد ۲۰ اسفند سال ۴۸ بوده و در یکی از روستاهای اطراف اسلام آباد به دنیا آمده اند . در حمله آزادسازی موصل در ۱۶ بهمن ماه شهید شدند .
بعد از فوت پدرشان وقتی که مهاجرت کردند به اسلام آباد ، تحصیلات و جبهه رفتنشان در اسلام آباد غرب بودند ، و از ۱۴سالگی رفته اند جبهه و تا به حال که ۴۷ سال داشتند خدمت به نظام را ادامه دادند و سرباز امام رمان بودند .
چی شد که رفتند سوریه و بحث جهاد را انتخاب کردند ؟
اول مدافع حرم عراق بودند و چند سال پیش که کربلا شدیدا تهدید شده بود از طرف داعش و بعد یک کمی که اوضاع کربلا و عراق آرامتر شد شهر حلب در سوربه زیر آتش بود ، اخبار را گوش می دادند اصلا آرام و قرار نداشتند گویی که منزل زندانی بودند و می گفتند ؛ ای خدا ! ما اینجا داریم راحت زندگی می کنیم و آنها مسلمان هستند و هم دین ما هستند ، در محاصره هستند ، تا وقتی که کار ایشان جور شد و رفتند سوریه و حدودا ۴۵ الی ۲ ماهی سوریه ماند.
وقتی ایشان می خواست برود سوریه شما موافق نمودید ؟ نگفتید نروید
بنده عادت کرده بودم که در این چند سال زندگی دیگر با ایشان مخالفت نکنم ، عشقش جهاد بود ، جهاد در راه خدا .
اگر جلوی ایشان را می گرفتیم در منزل نمی توانستیم بی قراری و بال بال زدن ایشان را ببینیم و تحمل کنیم ، در خودش غرق می شد که ما پشیمان می شدیم از این که جلوی ایشان را گرفته ایم . و دیگر ما هم عادت کرده ایم هر تصمیمی که ایشان بگیرد تابع باشیم .ایشان را از زیر قرآن رد می کردیم ، هر روز صدقه می دادیم و هر روز نذر و نیاز می کردیم که سالم برگردد .
دقیقا اولین اعزام ایشان در چه تاریخی بود ؟
ماه رمضان پارسال بود که رفت . و دو بار اعزام شدند . و ایشان در عراق در آزاد سازی موصل شهید شدند.
اوایل حمله بود که من به دلیل اینکه باردار هستم واقعا به کمک او در منزل نیاز داشتیم . گفتم اگر می توانی الان نرو ، بگذار وضعیت ما مشخص شود ، جهاد همیشه هست ، جنگ همیشه هست ، جنگ کفر علیه اسلام که تمامی ندارد ، بعد از این که خیالمان راحت شد برو ، گفت : « من در آزادی فلوجه نبودم » _ آن زمان رفته بود سوربه _ احساس گناه میکرد در مقابل رفقا و همرزمانش که اینجا بودند و ایشان همراه آنها نبوده .
بعد تند تند هم به ایشان پیام می دادند که حاجی بیا کمک ما که حمله موصل است . و ایشان به ما گفت « من نمی توانم رفقایم را جواب کنم ، شما را می سپارم به خدا ، مثل همیشه »
چند فرزند دارید ؟
دو دختر به نامهای زهرا و زینب و یکی هم در راه داریم .
برایشان سخت نبود که شما را بگذارند و بروند ؟
واقعا برایش سخت بود ، این را از چهره اش می شناختم ، ولی احساس وظیفه می کرد ، احساس می کرد که باید آنجا باشد ، اما وقتی راه افتاد که برود و کوله پشتی اش را گرفت ، مثل این که درِ قفس را برایش باز کرده ای ، اینطور سبک راه افتاد و دیگر پشت سرش را هم نگاه نکرد ، همینطور ایستادم و نگاهش کردم تا دیگر از نظرم ناپدید شد و وقتی رفت احساس می کردم کاش یک دقیقه دیگر می استاد تا من بیشتر می دیدمش و نگاهش می کردم .
از دیدار آخرتان بگویید و این که چه گفتید ، یکی دو روز آخر چطور گذشت؟
یکی دو روز آخر ، خیلی منتظر بود ، ما یک آزمایش برای فرزندمان که در راه است داده بودیم و خیلی نگران که جواب آزمایش چه می شود ، مثل اینکه زنجیر به پایش بسته باشی، چون موصل حمله بود و من هم مجبورش کرده بودم که به خاطر جواب آزمایش بماند چون ممکن بود که یک عمل جراحی داشته باشم که باید خودش می بود ، وقتی که جواب آزمایش آمد و هیچ مشکلی نداشتیم ، مثل این که دوتا بال درآورده بود ، پرواز می کرد .
بعدازظهر که به ما خبر دادند جواب آزمایش شما هیچ مشکلی ندارد و می توانید بگیرید ، رفتیم ،قبل از اینکه برویم جواب آزمایش را بگیریم ، رفتند کنسولگری و اول ویزا گرفتند ، ما با مادرم در ماشین نشسته بودیم منتظر این که برود ویزا را بگیرد ، اینقدر خوشحال بود که تا به حال ندیده بودم اینقدر خوشحال باشد ، مثل اینکه پرواز می کرد ، مادرم گفت ببین چقدر خوشحال است و من هم ناراحت بودم از اینکه اینقدر خوشحال است و دارد می رود ،
ویزایش را گرفتیم و آمدیم ، روز بعد لباس هایش را جمع کرد ، کوله پشتی اش را بست ، من گفتم ببین چهارتا چشم به راه داری ، دل این بچه را نشکنی .
انگاربه دلم افتاده بود ، گفتم تو را به خدا اینطور سلامت می فرستمت ، سلامت برگرد . اگر یک مو از سرت کم شود من دیگر قبول نمی کنم . یک دست لباس نوزادی گرفته بودیم و دادم و گفتم این را ببر حرم حضرت ابوالفضل و حرم امام حسین (ع) برایمان تبرک کن بیاور .
آخرین عکسی که انداخته یک دستش به ضریح است و در دست دیگرش لباس نوزادی است. لباس را زیارت داده و بعد از آن رفته است منطقه .
همیشه من خودم می رساندمش پای ماشین های مهران ، یا وقتی برمی گشت میرفتم دنبالش ، ایندفعه که رفتیم سوار شود برای مهران ، همیشه یک خداحافظی گرمی می کرد اما این دفعه نماند که خداحافظی گرم بکند ، مثل اینکه اگر بایستد و خداحافظی گرم کند دلش اینجا گیر می کند ، کوله پشتی اش را که انداخت روی دوشش و برنگشت که این طرف را نگاه کند ، خیلی دلم تنگ شد ، من هم ایستادم و نگاهش کردم اینقدر نگاهش کردم تا این که خجالت کشیدم در آن جمعیت .
سوار ماشین شد و رفت مثل این بود که این بیست و سه سال ندیده بودمش و میخواستم این لحظه را از دست ندهم تا جلوی چشمم هست سیر نگاهش کنم .
وقتی برگشتم منزل با تمام وجود احساس تنهایی می کردم ، نمی دانم که چرا این دفعه اینطوری بود .
هر وقت که این پیام را می دید فورا جواب می فرستاد که نگران نباشید .
دیدم اصلا آنلاین نیست و پیامهایم را نخوانده ، مانده، هر دقیقه سر میزدم به گوشی ببینم پیامها را نخوانده . میدیدم نه . که دیگر خبر دادند که شهید شده . .
شنیده شده .
سبقت در سلام
از قول شهید محراب ، آیت الله اشرفی اصفهانی نوشته اند : آیت الله العظمی سید محمد تق خوانساری به قدری تواضع داشت که مقید بود ، به این که کسی در سلام دادن از او سبقت نگیرد ، وقتی برای درس کفت به مدرسه می آمد سرش را پایین می انداخت تا کسی جلوتر به او سلام نکند .
آیت الله بروجردی نقل کردند که : من در عالم خواب دیدم ، بلندگوهای صحن حضرت معصومه سلام الله اعلام می کند که جنازه سید مرتضی را می آوردند ، در خواب کفت سید مرتضی سالهای زیادی است که وفات کرده و نیز در عراق بود حالا به چه مناسبت قم چنین اعلان می کنند ؟
وقتی بیدار شدم شنیدم که بلندگوهای صحن می گویند که : آیت الله خوانساری درگذشت و جنازه ایشان را می آوردند .
دیده شده در کتاب سیمای فرزانگان ، رضا مختاری ، مرکز انتشارات تبلیغات اسلامی ، ص ۳۰۷
خروج از ولایت امیرالمؤمنین
هر گناهی یک خروج از ولایت است ، کسی که گناه می کند شکی نیست که در آن موقع تحت ولایت اهل بیت نیست ، کس که غیبت می کند ، کسی که دروغ می گوید ، کسی که مشروب می خورد ، کسی که فحشا انجام می دهد تحت ولایت اهل بیت این کارها را انجام می دهد ؟ یعنی امیرالامومنین این دستور را به او داده ؟ تحت مدیریت حضرت که این کار را نمی کند ،در ولایت ابلیس است در ولایت شیطان است .
در روایت پیغمبر است که « ولا يسرق السارق حين يسرق وهو مؤمن،» . سارق آن موقع که سرقت می کند ،مومن نیست .
«لا يزني الزاني حين يزني وهو مؤمن» زانی آن هنگام که فحشا مرتکب می شود مومن نیست .تحت ولایت نیست .
عمل کسی که گناه می کند معنایش این نیست که مرتد شد و دست به او بزنی نجس می شود دستت ، عملش تحت ولایت شیطان است و عمل با مدیریت شیطان انجام می شود اما ذاتش ، ذات بدی نیست .
کسی خدمت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام رسید و گفت « آیا شیعه شما گناه می کند ؟»
حضرت فرمود : بله !
گفت : آیا می توانیم تبری بجوییم از شیعه ای که گناه می کند ؟
امام علیه السلام فرمود :« از عملش تبری بجویید نه از ذات او ، ذات او در ولایت ماست ».
سخنان استاد عالی .شنیده شده .
بیداری آخر شب
در شرح حال محدث گرانمایه حاج شیخ عباس قمی آورده اند :
« وی در تمام دوره سال ، در چهار فصل ، حداقل یک ساعت قبل از طلوع فجر بیدار و مشغول نماز و تهجد بود . به عبادت آخر شب و سپیده دم اهمیت زیادی می داد و معتقد بود که بهترین اعمال مستحبی ، عبادت و تهجد است .»
فرزند بزرگش می گوید : تا آنجا که من به خاطر دارم بیداری آخر شب از او فوت نشد ، حتی در سفرها این شیوه عملی می شد .
مرو به خواب که حافظ به بارگاه قبول ز ورد نیمه شب و درس صبحگاه رسید
دیده شده در کتاب سیمای فرزانگان ، رضا مختاری ، مرکز انتشارات تبلیغات اسلامی ، ص ۲۲۲.
ذکری هنگام هجوم آوردن غم و اندوه
امام صادق علیه السلام فرمودند : رسول اکرم صلی الله و علیه و آله فرمود « کسی که نعمت بر او ظاهر گردیده ، باید ستایش و حمد خدای را بسیار به جای آورد و آن کس که اندوه بسیار بر او هجوم آورد باید استغفار نماید و بر هر کسی تنگدستی فشار آورده ، باید زیاد « لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم » بگوید تا تنگدستی او برطرف گردد .
دیده شده در کتاب ذکرهای شگفت معصومین علیهم السلام ، سید عباس اسلامی حسینی ، نشر بوستان قرآن ، ص ۹۱
آثار پرخوری در کلام رسول اکرم صلی الله
این بیان نورانی رسول گرامی صلی الله و علیه و آله است که فرمود پرخوری بد است نه فقط برای این که طب می گوید برای این که عقل می گوید بد است « آن بیان نورانی حضرت امیر این بود که « هیچ طلبه و دانشجوی پر خور عالم نخواهد شد »
بالاخره غذا یک حساب و کتابی دارد ، مگر انسان هر چقدر دهانش باز باشد و معده اش حال دارد داخل معده اش می ریزد ! هیچ طلبه و هیچ دانشجویی ، اگر پر خور باشد دانشمند نمی شود ، غذا یک حدی دارد .
حالا این مربوط بهعلم و سواد است ، بالاتر از علم و سواد که فضایل اخلاقی است فرمود ؛ پرخوری قساوت قلب می آورد.
آن بیان نورانی حضرت امیر ناظر این بود که پرخوری با باسواد شدن جمع نمی شود . این بیان نورانی رسول گرامی اسلام صلی الله ناظر به این است که پرخوری با طهارت دل و شکستگی دل همراه نیست . چرا که قلبی که شکسته نباشد ، قسی باشد میزبان خدا نیست.
سخنان آیت الله جوادی آملی شنیده شده .
ظالمان و ستمکاران
یک گروه که قرآن آنها را از مستحقان عذاب جاوید شمرده ظالمان و ستمکارانند چنانچه در آیه ۴۵ سوره شوری می خوانیم «قال الذین امنوا ان الخاسرین الذین خسروا انفسهم و اهلیهم یوم القیمه الا ان الظالمین فی عذاب مقیم :و ایشان را می بینی که بر آتش عرضه می شوند در حالیکه از شدت ذلت خاشع شده اند و با گوشه چشم و پنهانی به آن می نگرند و کسانی که ایمان آورده اند، می گویند: همانا زیانکاران کسانی هستند که در قیامت ، خود و خاندانشان رااز کف داده اند، آگاه باشید که ستمگران در عذابی دائمی خواهند بود)
این تعبیر نیز نشان می دهد که سرانجام ظلم و ستم ، خلود در آتش دوزخ است .
حال این نکته است که آیا منظور از ظلم و ستم در اینجا ظلم و ستم بر بندگان خدا و مستضعفان است یا ظلم بر خویشتن و گرایش به شرک ، چرا که شرک طبق آیه ۱۳ سوره لقمان « ظلم عظیم » است و در آیه ۲۵۴ سوره بقره نیز آمده « والکافرون هم الظالمون : کافران همان ظالمان هستند ».
جمعی از مفسران معنی دوم را ترجیح داده اند و شاید جمله قال الذین امنوا نیز گواه براین معنی باشد که مومنان مظلوم که از دست کفار ظالم ستم های فراوان دیده اند چنین سخنی را در قیامت می گویند .
در آیه ۱۷ سوره حشر نیز بعد از اشاره به خلود شیطان و اتباعش در دوزخ می فرماید : « و ذلک جزا الظامین ؛ این است کیفر ستمکاران »
اما با توجه به اینکه سخن از شیطان و پیروان کافر اوست و در آیه قلل از آن این معنی آمده است « کمثل الشیطان اذان قال الانسان اکفر علما کفر قال انی بری منک ؛ کار آنها همچون شیطان است که زه انسان گفت کافر شو ( تا مشکلاتت را حل کند ) اما هنگامی که کافر شد گفت از تو بیزارم »
پس می توان گفت که منظور از ظلم در این آیه مصداق اتم آن یعنی کفر است .
دیده شده در کتاب پیام قرآنی ، آیت الله مکارم شیرازی ، انتشارات دارالکتب الاسلامیه ، جلد ۶ ، ص ۴۸۷
اوج بصیرت حضرت زینب سلام الله
حضرت زینب سلام الله در سنین ۵ سالکی بودند که مادر عظیم الشان خود را از دست دادند و عجیب است که خطبه فدکیه ایشان را با آن سن کم روایت کردند .
در بین مردم این موضوع مطرح است که حضرت زینب هنگام ازدواج با عبدالله شرط کرده است که هرگاه من خواستم با برادرم حرکت کنم اختیار داشته باشم این در هیچ منبع تاریخی ثبت نشده است و اصلا سندیت ندارد .
حضور ایشان در کنار امام حسین علیه السلام اوج بصیرت حضرت زینب را می رساند ، شما ببینید که امام زمان عجل الله در خطر است ، اینجا دیگر مرد و زن نمی شناسد ، نه اینکه شرط ضمن عقد کرده باشد که من با برادرم باشم . صحبت برادر نیست ، صحبت امام زمان است ، لذا ایشان زندگی را رها می کنند و همراه امام زمان می شوند ، اینها در اوج بصیرت هستند که می خواهند امام زمان عجل الله را تنها نگذارند و از اینجا است که ما در می یابیم که چقدر مردان بی بصیرتند و به دا این بانوان عظیم الشان هم نرسیدند ..
در حقیقت حضرت زینب سلام الله به شهادت رسیدند ، درست است که به قتل نرسیدند ولی کسی یک کوله باری از غم و مصیبت و پیام رسانی را به عهده داشته در حقیقت به شهادت رسیده . بنابر قول مشهور حضرت زینب سلام الله یک سال و نیم بیشتر بعد از واقعه کربلا در قید حیات نبودند و در سال ۶۲ از دنیا رفتند …
استاد رجبی دوانی
مداومت و استمرار در امر تبلیغ از ویژگیهای مبلغ موفق است
حجت الاسلام محمد مسلم وافی مسؤول مؤسسه جهادی روایتگران نور، امروز در نخستین جلسه درس اخلاق سال 96 که در مدرسه علمیه کوثر ورامین برگزار شد، با اشاره به مهمترین عامل موفقیت در تبلیغ، گفت: مهارت در تبلیغ مهمترین موفقیت یک طلبه به شمار میرود.
وی تبلیغ را از جهت زمانی به سه دسته کوتاه مدت، بلند مدت و متوسط تقسیم کرد و گفت: در تبلیغ کوتاه مدت مبلغ در حین کارهای روزمره به امر تبلیغ نیز میپردازد اما در تبلیغ متوسط مبلغ با برگزاری جلسات تبلیغی به نشر معارف اسلامی در جامعه همت میکند اما زمانی که مبلغ در کانون خانواده به امر تبلیغ میپردازد در اصل تبلیغ را به صورت بلند مدت انجام میدهد.
حجت الاسلام وافی اضافه کرد: اگر امر تبلیغ بلند مدت انجام بپذیرد به طور قطع شرایط مناسبی برای سایر تبلیغات ذکر شده میسر خواهد شد.
مسؤول مؤسسه جهادی روایتگران نور با تاکید بر اینکه مبلغ باید در نزد مخاطب مقبولیت داشته باشد، ابراز کرد: اخلاق یکی از ابزارهایی است که مبلغ میتواند به واسطه آن در نزد مخاطب مقبولیت کسب کند.
وی در ادامه با بیان اینکه بهترین خوبیها اخلاق خوب است، اظهار داشت: یکی از فرمولهای جذب مخاطب در بهاییت خوش اخلاقی است، طلاب باید در اخلاق نیکو شاخص باشند.
حجت الاسلام وافی محبوبیت را از دیگر ابزارها برای موفقیت مبلغ در امر تبلیغ دانست و گفت: مبلغ باید به مخاطب بفهماند که دلسوز او بوده و این دلسوزی ناشی از دوست داشتن است در این هنگام مبلغ محبوب مخاطب میشود.
مسؤول مؤسسه جهادی روایتگران نور با بیان اینکه مبلغ محبوب با مدیریتی که دارد میتواند از مخاطبانش استعدادیابی کند، گفت: مبلغ باید به علاقه مخاطب توجه کرده و آن علاقه را به درستی مدیریت و به مسیر صحیح هدایت کند.
وی با بیان اینکه مبلغ باید با مخاطبانش همدلی داشته باشد و این همدلی یعنی درک متقابل آنان، خاطر نشان کرد: مهمترین چیزی که در این روزگار آسان و در گذشته بسیار سخت بود انجام دادن گناه است امروز گناه نکردن بسیار سخت است چرا که زمینه گناه برای همگان فراهم است بر این اساس مبلغ باید بتواند برخی از مخاطبان را که به او مراجعه میکنند درک کند تا مبلغی موفق باشد بنابراین مبلغ خوب نه تنها ویژگیهای مقبولیت، محبوبیت، مدیریت و موفقیت دارد بلکه در امر تبلیغ نیز مداومت دارد.
اعتماد به خدا ..
اگر کسي قدرتي دارد به ادارهاي به قبيلهاي به جناحي به حزبي به مالي به فرزندي تکيه ميکند اين در دعا مشرک است خدا و، خدا و فرزند، يک گوشه چشمي به خدا دارد، يک گوشه چشمي هم به قدرتش. اين است که در قرآن فرمود: (وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُون ، سوره یوسف ، آیه ۱۰۶ ) فرمود اکثر مردمي که باايمان هستند با شرک زندگي ميکنند! ميگويند خدا هست ولي! خدا با «ولي» با «لکن» با «اما» هماهنگ نيست. خدا و خدا و خدا و خدا. وقتي فتح مکه فرا رسيد، حضرت اين گونه دستور داد آنها هم اين گونه گفتند: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَه» که الآن شعار رسمي در راديوهاي ماست، چقدر شعار مقدس و علمي است! اين که تکرار نيست.
بارها به عرض شما رسيد، اين حرفها مثل شرح لمعه و مکاسب نيست! يک توحيد ذاتي داريم يک توحيد صفاتي داريم، يک توحيد افعالي داريم، در آن روز فرمود «لا اله الا الله وحده ذاتاً، وحده وصفاً، وحده فعلاً»، آقايان اين مثل مکاسب نيست که خواندن يا فهميدن آن آسان باشد. دعا را بايد جدّي بگيريد. فرمود او در مقام ذات «لا شريک له» است، در مقام وصف «لا شريک له» است. در مقام فعل «لا شريک له» است. ديگر نگوييم خدا هست ولي، خدا هست اما! «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَه» توحيد ذاتي چيست؟ توحيد اوصافي چيست؟ توحيد افعالي چيست؟ «وَحْدَهُ»اي که موحّد در بخش اول ميگويد با دوم چيست؟ دوم ميگويد با سوم چيست؟ اينکه قرآن فرمود: خيلي از مؤمنين مشرکاند براي همين است.
آنگاه وجود مبارک حضرت امير فرمود اگر کسي موحّد محض بود، دعاي او از قلب خاص برخاست، اين ايام اعتکاف در پيش است، ايام دعا در پيش است، برخي از طلبهها همين طلبهها! اين سه ماه را روزه ميگرفتند، مخصوصاً آن وقتهايي که به زمستان ميخورد؛ البته اينها به جاهايي رسيدند هر سه ماه را روزه ميگرفتند، کسي که به خودش آسيب برساند آن روزهاش مشروع نيست؛ اما قدرت بدني داشتند، يک؛ مصادف با زمستان هم بود، دو؛ و ما هم ديديم که به جاهايي رسيدند، اين سه.
دیده شده ذر http://javadi.esra.ir/-/جلسه-درس-اخلاق-1396-01-17 ، جلسه درس اخلاق آبت الله جوادی آملی ۱۷/ ۱/ ۹۶.
<< 1 ... 29 30 31 ...32 ...33 34 35 ...36 ...37 38 39 ... 90 >>