چادر حضرت زهرا
ابن شهر آشوب و قطب راوندی روایت کرده اند که : روزی حضرت امیر المومنین علی علیه السلام محتاج به قرض شد ، و چادر حضرت فاطمه علیه السلام را نزد یهودی مرهون کرد _ به روایت ابن شهر آشوب آن یهودی زید نام داشت _ و آن چادر از پشم بود ، و قدری جو به قرض گرفت . پس یهودی آن چادر را به خانه بر و در حجره گذاشت .
چون شب شد و زن یهودی به آن حجره درآمد و نوری از آن چادر ساطع دید که تمام حجره را روشن کرده بود ، چون زن آن حالت غریب را مشاهده کرد به نزد شوهر خود رفت و آن چه را دیده بود نقل کرد .
پس یهودی از شنیدن آن حالت متعجب شده بود و فراموش کرده بود که چادر حضرت فاطمه سلام الله در آن خانه است ، به سرعت شتافت و داخل آن حجره شد و دید شعاع چادر آن خورشید فلک عصمت است که مانند بدر منیر خانه را روشن کرده است . از مشاهده آن حالت تعجبش زیاد شد ، پس با زنش به خانه خویشان خود دویدند و هشتاد نفر از آن ها خاضر شدند و از برکت شعاع چادر فاطمه سلام الله همگی به نور اسلام ، منور گردیدند .
دیده شده در کتاب جلا ٕٕ العیون ، علامه محمد باقر مجلسی ، نشر آدینه سبز ، فصل سوم از باب دوم ، ص ۱۸۰.
درک صحیح از دین جلوی برداشت های انحرافی را می گیرد
حجتالاسلام علیرضا پناهیان امروز در مراسم ایام فاطمیه که در حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) واحد برادران و به همت همین حوزه علمیه برگزار شد، اظهار داشت: امروز دیگر دشمنان انتظار ندارند حوزه علمیه ضد انقلاب شود، به بیحجابی و بیبندوباری توصیه داشته باشد یا افکار و اندیشههای غرب را بپذیرد.
اگر حوزه علمیه در اثر احتیاط تلقی های تندروی را در ذهن برخی مومنان ایجاد کند و برخی موضعگیری ها را با تاخیر یا تعدیل همراه سازد همین برای موفقیت استکبار کفایت میکند.
یکی از راهها برای اینکه دچار این برداشتهای انحرافی نشویم درک و فهم صحیح از معارف و مفاهیم دینی است، درک نظام مند از دین سبب برداشتهای صحیح از دین میشود.
یکی از کسانی که برداشتهای ناصواب از دین داشت حسن بصری بود که نسبت به مردم بدبین بوده و از اینکه کسی اهل نجات شود تعجب میکرد.
او رویکرد جدایی دین از سیاست را داشت، که سرشار از یاس بود و به معنوی شدن افراد جامعه کمک نمیکرد اما برعکس آن رویکرد ائمه معصومین(ع) درباره تلفیق دین و سیاست با یکدیگر سرشار از امید و انتظار است.
علما باید نسبت به مردم خوشبین باشند، برخی روحیه خوشبینی به مردم ندارند این مساله با انقلابی بودن سنخیت ندارد.
طلاب هرگز نباید دیگران را سرزنش کنند، کسانی که مردم پیش از انقلاب را نسبت به مردم پس از انقلاب دیندارتر محسوب کنند آنها نسبت به مردم بدبین هستند چرا که بعد از انقلاب مردم برای ولی فقیه به عنوان نائب امام زمان(عج) جان میدهند در حالیکه مردم ایران پیش از انقلاب ولیشناس نبودند.
امام راحل به مردم خوشبین بوده و بسیار به آنها اتکا داشتند، اگر امام راحل میفرمودند مردم ولی نعمت ما هستند تاکتیک سیاسی ایشان نبود بلکه به این مساله معتقد بودند.
انسان عاقل دیگران را بهتر از خود محسوب میکند همین امر سبب تواضع او میشود، طلاب باید اینگونه باشند.
در تاریخ انقلاب آن رجال سیاسی که نسبت به مردم بدبین بودند دچار انحراف شده و به بیماری سیاسی همچون وابستگی به غرب، ترس از هیمنه غرب و عدم اعتماد به نفس ملی، گرفتار شدند.
حزباللهی باید مردم دار بوده و نسبت به آنها همچون مادر مهرورزی داشته باشد در این زمینه طلاب وظیفه سنگینیتری دارند.
طلبه و روحانی مبلغ که افتادگی داشته باشد مردم را بهتر جذب میکند، امام راحل با علاقه خود به مردم بهترین جوانان را در انقلاب تربیت کردند که شاخص آنها شهدا هستند.
امروز هم رهبر معظم انقلاب همچون امام راحل نسبت به مردم مثبتنگر هستند، طلاب انقلابی نیز باید از ولی خود تاسی داشته باشند تا نفسشان گیرا باشد.
در دوران طلبگی باید تواضع طلاب بالا رود چراکه این عمل محبت میآورد، طلاب در دوران طلبگی مثبت نگری و همچون مادر عشق به مردم را تمرین میکنند.
شنیده شده توسط فاطمه علی آبادی طلبه پایه سوم .
تقدیر جمعیت طلاب انقلاب اسلامی از سید محمود رضوی
جمعیت طلاب انقلاب اسلامی از اقدام شایسته سید محمود رضوی به دلیل همراه کردن دختر محجبه خود در اختتامیه جشنواره فیلم فجر تقدیر و تشکر کرد.
در این پیام آمده است:
اقدام شایسته شما و همراه کردن دختر محجبه خود در اختتامیه جشنواره فیلم فجر اسباب خرسندی خیل عظیم متدینین جامعه گردید.
در زمانی که برخی افراد با زبان تند و هتاکانه نهی از منکر می کنند، به زیبایی امر به معروف نمودید و عیار جشنواره فجر را به نام آن نزدیک کردید.
ان شا الله حضرت صدیقه کبری (س) حافظ دختر و خانواده حضرتعالی باشد و در عرصه فرهنگی و جنگ نرم همچنان بدرخشید.
خبر تهیه شده توسط فاطمه علی آبادی طلبه پایه سوم و منتشر شده در خبرگزاری رسا
نامزدی قدم
خانه عمویم دیوار به دیوار خانه ما بود . هر روز چند ساعتی به خانه آن ها می رفتم ، گاهی وقت ها مادرم هم می آمد . آن روز من به تنهایی به خانه آن ها رفته بودم ، سر ظهر بود داشتم از پله های بلند و زیادی که از ایوان شروع می شد و به حیاط ختم می شد به پایین می آمدم ، که یک دفعه پسر جوانی روبه رویم ظاهر شد ، جا خوردم زبانم بند آمد برای چند لحظه کوتاه نگاهمان به هم گره خورد . پسر سرش را پایین انداخت و سلام داد ، صدای قلبم را می شنیدم که داشت از سینه ام بیرون می زد .
آنقدر هول شده بودم که نتوانستم جواب سلامش را بدهم ، بدون سلام و خداحافظی دویدم توی حیاط و از آن جا هم یک نفس تا حیاط خانه خودمان دویدم . زن برادرم ، خدیجه ، داشت از چاه آب می کشید ، من را که دید ، دلو آب از دستش رها شد و به ته چاه افتاد . ترسیده بود ، گفت ؛ « قدم ! چی شده . چرا رنگت پریده ؟! »
کمی ایستادم تا نفسم آرام شد . با او خیلی راحت و خودمانی بودم ، او از همه زن برادرهایم به من نزدیک تر بود ، ماجرا را برایش تعریف کردم ، خندید و گفت : « فکر کردم عقرب تو را زده ، پسر ندیده !» ….
آن شب از لابه لای حرف های مادرم فهمیدم آن پسر ، نوه عموی پدرم بوده و اسمش هم صمد است . از فردای آن روز آمد و رفت های مشکوک به خانه ما شروع شد و مراسم شیرینی خوران و نامزدی در خانه ما برگزار شد ………..
یک شب خدیجه من را به خانه شان دعوت کرد ، زن برادرهای دیگرم هم بودند ، برادرهایم به آبیاری رفته بودند و زن ها هم فرصت را غنیمت شمرده بودند برای شب نشینی ، موقع خواب یکی از زن برادرهایم گفت : « قدم ! برو رختخواب ها را بیاور »
رختخواب ها توی اتاق تاریکی بود که چراغ نداشت ؛ اما نور ضعیف اتاق کناری آن را روشن می کرد ، وارد اتاق شدم و چادر شب را از روی رختخواب ها کنار زدم ، حس کردم یک نفر توی اتاق است ، می خواستم همان جا سکته کنم ؛ از بس که ترسیده بودم با خودم فکر کردم « حتما خیالاتی شده ام » چادر شب را برداشتم که صدای حرکتی را شنیدم ، قلبم می خواست بایستد گفتم : « کیه ؟!»
اتاق تاریک بود و هر چه می گشتم چیزی نمی دیدم .
منم نترس ، بگیر بنشین ، می خواهم باهات حرف بزنم .
صمد بود ، می خواستم دوباره در بروم که با عصبانیت گفت : « می خواهی دوباره فرار کنی ، گفتم بنشین »
اولین باری بود که عصبانیتش را می دیدم ………
خیلی ترسیده بودم گفتم الان برادرهایم می آیند ، خیلی محکم جواب داد :« اگر برادرهایت آمدند من خودم جوابشان را می دهم ، فعلا تو بنشین و بگو من را دوست داری یا نه ؟! »
ازخجالت داشتم می مردم ، آخر این چه سوالی بود ! جواب ندادم .
دوباره پرسید : « قدم ! گفتم مرا دوست داری یا نه ؟! این که نشد هر وقت مرا می بینی فرار می کنی ، بگو ببینم کس دیگری را دوست داری »؟!
_ وای نه … نه … نه به خدا ، این چه حرفیه من کسی را دوست ندارم ، خنده اش گرفت و گفت :« ببین قدم جان ؛ من تو را خیلی دوست دارم اما تو هم باید من را دوست داشته باشی ، عشق و علاقه باید دو طرفه باشد ، من نمیخواهم از روی اجبار زن من بشوی ، اگر دوستم نداری بگو ، باور کن بدون این که مشکلی پیش بیاید همه چیز را تمام می کنم »
……. آهسته گفتم « من هیچ کسی را دوست ندارم فقط فقط از شما خحالت می کشم »
نفسی کشید و کفت « دوستم داری یا نه ؟!»
جواب ندادم ، گفت : « می دانم دخترنجیبی هستی ، من این نجابت و حیایت را دوست دارم اما اشکالی ندارد اگر با هم حرف بزنیم اگر قسمت شود می خواهیم یک عمر با هم زندگی کنیم ، دوستم داری یا نه ؟»
جواب ندادم ، گفت «جان حاج آقایت جوابم را بده دوستم داری یا نه »؟
آهسته جواب دادم : « بله »
انگار منتظر همین یک کلمه بود …..
دیده شده در کتاب دختر شینا ، خاطرات قدم خیر محمدی کنعان ( همسر سردار شهید حاج ابراهیمی هژیر ) خاطره نگار ، بهناز ضرابی زاده ، خلاصه صفحات ۲۱ تا ۴۲
فاطمه در مراسم یهودیان
قطب راوندی روایت کرده است : جمعی از یهود عروسی داشتند ، به خدمت حضرت رسول صلی الله آمدند و گفتند ؛ ما بر تو حق همسایگی داریم و عروسی در پیش داریم ، التماس می نماییم که فاطمه را به خانه ما بفرستی که موجب مزید عزت و مکرمت ما گردد .
در این باب مبالغه بسیار کردند ، حضرت فرمود : او همسر علی بن ابی طالب علیه السلام است و در حکم اوست . ایشان التماس کردند که حضرت شفاعت نماید نزد امیرالمؤمنین و رخصت بگیرد .
غرض آن ها این بود که چون خود را به زیور بسیار آراسته بودند و جامه های فاخر پوشیده بودند ، اگر فاطمه با جامه های کهنه خود به عروسی ایشان برود ، موجب خواری و مذلت آن حضرت گردد ، پس در آن حال جبرئیل نازل شد ، جامه ها و زیورهایی از بهشت برای فاطمه آورد ، و آن حضرت با جامه ها و زیورهای بهشتی به خانه آن یهودی درآمد .
چون زنان یهود آن حضرت را با آن زیورها و نور و صفا مشاهده کردند همگی به نزد آن حضرت به زمین افتادند و بر پاهای مبارکش بوسه زدند و بسیاری به اسلام مشرف شدند .
مترجم می گوید : این قصه از این مبسوط تر و در کتب دیگر مسطور است ، چون در کتب معتبر به این نحو بود ما نیز چنین ایراد کردیم .
دیده شده در کتاب جلا ٕٕ العیون ، علامه محمد باقر مجلسی ، نشر آدینه سبز ، فصل سوم از باب دوم ، ص ۱۸۱.
دیدار نخستوزیر سوئد با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (شنبه) در دیدار آقای استفان لوفون نخستوزیر سوئد با اشاره به ظرفیتهای فراوان دو کشور برای ارتقای همکاریها، خاطرنشان کردند: از افزایش ارتباطات دو کشور در همهی عرصهها استقبال میکنیم و امیدواریم مذاکرات و توافقات انجامشده در عمل نیز تحقق پیدا کنند.
حضرت آیتالله خامنهای سطح کنونی روابط ایران و سوئد را بسیار کمتر از ظرفیتهای موجود ارزیابی کردند و افزودند: سوئد بهدلیل ارتباطات طولانی با ایران، در چشم مردم ما کشوری خوشنام است و این خوشبینی ملتها به یکدیگر، زمینهی مناسبی برای توسعهی همکاریها خواهد بود.
ایشان با اشاره به رفتوآمد و مذاکرات برخی دولتهای اروپایی در تهران در طول یکسال و نیم اخیر و در عین حال عملی نشدن اغلب توافقات انجامگرفته، خطاب به نخستوزیر سوئد گفتند: با شناختی که از جنابعالی وجود دارد، شما فردی اهل اقدام و عمل هستید و انتظار میرود به نحوی عمل کنید که توافقات صرفاً بر روی کاغذ باقی نماند.
رهبر انقلاب اسلامی، مهمترین ظرفیت ایران را « جوانان تحصیل کرده و با نشاط و آماده به کار، و ملتی پرشور و با عزم و ارادهی بالا» خواندند و با اشاره به راه پیمایی باشکوه ۲۲ بهمن امسال گفتند: سالگرد انقلابها در دنیا به صورت تشریفاتی و با انجام رژهی نظامی در حضور تعدادی از نخبگان و سیاسیون برگزار میشود اما در ایران، سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یک جشن واقعی است که بهدست خود مردم و با حضور همهی قشرها برگزار میشود.
ایشان این حضور پرشور و مثالزدنی را نشانهای شگفتانگیز و بیبدیل از نشاط و آمادگی ملت ایران دانستند و خاطرنشان کردند: تحلیلگرانی که از دور دربارهی ایران قضاوت میکنند، از درک این عظمت عاجز هستند.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین با اشاره به رأی مثبت جمهوری اسلامی ایران به عضویت سوئد در شورای امنیت سازمان ملل، افزودند: شورای امنیت ظرفیت مهمی است که متأسفانه زندانیِ برخی قدرتهای بزرگ شده است اما در عین حال میتوان با ایفای نقشی سازنده، در جلوگیری از اِعمال استانداردهای دوگانه از سوی این نهاد تلاش کرد.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود، ریشهی مشکلات امروز منطقه را دخالت بعضی قدرتهای بزرگ خواندند و افزودند: آمریکا و بسیاری از قدرتهای اروپایی در ایجاد حوادث تلخ در سوریه و عراق نقش داشتهاند و مردم منطقه با آگاهی از این دخالتها، بهدرستی به آنها بدبین هستند.
ایشان، راهحل مشکلات منطقه را در درون منطقه دانستند و با اشاره به وضعیت رو به بهبود در عراق، افزودند: امکان حل مسئلهی سوریه نیز به همین ترتیب وجود دارد اما لازمهی آن، قطع حمایت از تروریسم و جنگافروزی است.
حضرت آیتالله خامنهای، حضور سفیران برخی کشورهای غربی در میان معارضان دولت سوریه و تحویل سخاوتمندانهی سلاح به آنان در آغاز شکلگیری مخالفتها در سوریه را نمونهای از این دخالتهای مشکلساز برشمردند و خاطرنشان کردند: برای حل مشکل، باید ریشهی مشکل را شناخت و سپس به درمان آن پرداخت.
در این دیدار که آقای روحانی رئیس جمهوری نیز حضور داشت، آقای استفان لوفون نخستوزیر سوئد، سفر به تهران را سفری مهم و تاریخی خواند و با ارزیابی مثبت از مذاکرات دوجانبه، افزود: در مورد روابط اقتصادی و مسائل مهم منطقهای گفتوگو کردیم و تلاش میکنیم تا توافقات عملی شود.
آقای لوفون با اشاره به عضویت سوئد در شورای امنیت سازمان ملل متحد، خاطرنشان کرد: کرسی عضویت در شورای امنیت را برای انجام کاری مؤثر و متفاوت قبول کردیم و بر همین اساس نیز در این جایگاه از مواضع کشورهای غیرمتعهد پشتیبانی کردهایم.
نخستوزیر سوئد با تأکید بر اهمیت نقش ملتها بهخصوص جوانان تحصیلکرده و فعال، گفت: جمعیت جوان ایران، سرمایه و دارایی بسیار ارزشمندی است.
دیده شده در http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=35657
تنهایی زینب
زمین و آسمان لرزیدمیانِ ناله ی زهرا
چه زجری میکشد مادر ، از این بیرحمی دنیا
گرفته است آسمان امشب گَمانم بغض ها دارد
یکی خسته میان در ،کبودی روی تن دارد
چه زجری میکشد زینب ،که مادر را نمیبیند
دوای دردهایش را ، به جز مادر نمیبیند
حسن غمگین وپژمرده ، حسین تنهای تنها ماند
بمیرم من برای آن زنی که لای در جاماند
نگاهی میکند زهرا به روی صورت همسر
ببخش من را علی جانم که تنها میشوی زین پس
خدا لعنت کند آنرا که بر عشق علی دست زد
که با یک ضربه محکم به بازو وبه صورت زد
زمین حالا عزادار است برای مادر زینب
خدا رحمی بکن امشب بر این تنهایی زینب
شیرین میراخوری ، طلبه پایه چهارم
انقلاب اسلامی الگوگرفته از قیام حضرت زهرا و بر مبنای ولایت است
حجتالاسلام مرتضی ادیب یزدی استاد حوزه علمیه شامگاه پنجشنبه ۲۱ بهمن در مراسم سوگواری حضرت زهرا(سلام الله) که در آستان مقدس امامزاده شعیب برگزار شد، درباره شهادت آتش نشانان، گفت: رسانه ملی درباره حادثه پلاسکو خوب عمل کرد اما جای این گلایه وجود دارد که به لحاظ فرهنگی درباره فداکاری و ایثار آنها باید بیش از این کار میکرد.
اگر درباره مردانگی و ایثار این انسانهای بزرگ کار فرهنگی صورت میگرفت از میزان جرم و جنایات در جامعه کاسته میشد.
حضرت در دفاع از ولایت همه هستی خود را به میدان آورند و با شهادت خود نهضت عظیمی را بر علیه دستگاه غاصب بنا نهادند و فرزندان ایشان آن را ادامه دادند.
شخصیت حضرت فاطمه(سلام الله) دارای ابعاد فراوانی است که مهمترین آنها فداکاری و ایثار برای اسلام ناب محمدی است.
بعد از رحلت پیامبراکرم(صلی الله) انسانهای نالایق خلافت را غصب کرده و امیرمومنان علی(علیه السلام) را خانه نشین کردند حضرت فاطمه(سلام الله) این مساله را نپذیرفته و در مخالفت با آن تا سرحد شهادت ایستادگی کردند.
حضرت در نشان دادن این مخالفت حتی اجازه ندادند که غاصبان خلافت در تشیع، کفن و دفن ایشان حاضر شوند، بنابراین از امیرمومنان علی(علیه السلام) خواستند که ایشان را شبانه و مخفیانه غسل داده و در قبری بینشان دفن کنند.
این نحوه اعتراض حضرت زهرا(سلام الله) نسبت به خلفای ظالم زمان خود برای همه عصرها و نسلها پیام دارد که ایشان هیچ گاه از خلفایی ظلم و ستم را به عنوان حاکم قبول نکرده بودند.
اعتراض بانوی دو عالم نسبت به این خلفا مربوط به مساله حق و باطل، ایمان و نفاق، کفر و اسلام بود که سبب انحراف مسلمانان از مسیر حق میشدند.
امروز انقلاب اسلامی الگوگرفته از قیام حضرت زهرا(سلام الله) و بر مبنای ولایت استوار است چراکه مردم مومن و انقلابی ایران عاشق اهلبیت(علیها السلام) هستند.
حضرت زهرا(سلام الله) چهل شبانه روز به همراه امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام در خانه بزرگان اصحاب پیامبر(صلی الله ) رفته و با آنها صحبت میکردند که جلوی انحراف را بگیرند واجازه ندهید اسلام از دست اهل آن بیرون رود، چراکه امیرمومنان علی(علیه السلام) به خلافت نیاز ندارد بلکه بشریت به علم، مدیریت و عصمت امیر نیازمند است.
ایشان همان زمان فرمودند : که اجازه ندهید امیرمومنان علی(علیه السلام) خانه نشین شود اگر کار از دست اهل آن بیرون رود مردمی خبیث و بیدین بر سر کار میآیند که جان و ناموس مردم بسیار به خطر میاندازند.
شنیده شده .
لذات مادی و معنوی
همانطوري که روح در دنيا با بدن موجود است و رشد بدن به وسيله روح است و بدن ذاتاً نه درد دارد و نه لذّت، لذّتها و دردها مختص روح است، در بهشت هم اين چنين است. بدن از آن جهت که يک موجود مادّي است، نه لذّت دارد و نه درد؛ اين لذّت و درد برای لامسه است که لامسه شأني از شئون نفس است. نفس در مرحله پايين، لمس دارد؛ در مرحله مياني وهم و خيال دارد؛ در مرحله اوج و برترش عقل دارد و اگر لذّتي هست برای نفس است در يکي از مراحل سهگانه و اگر دردي هست برای نفس است در يکي از مراحل سهگانه و چون نفس و بدن با هم هستند چه در دنيا چه در آخرت، چهار قِسم فرض دارد: يکي اينکه هم لذّت مرحله بالا باشد هم مرحله پايين که از مرحله پايين به عنوان لذّت بدني ياد ميشود.
گاهي ممکن است لذّت مرحله نازل باشد که از آن به لذّت بدني ياد ميشود و لذّت مرحله بالا؛ يعني لذّت عقلي نباشد. گاهي به عکس است و گاهي هيچ قِسمي از دو قِسم حاصل نيست، حالت عادي است. اين اقسام چهارگانه را ما در دنيا داريم، در آخرت هم اينچنين است.
در دنيا آنجا که لذّت بدني هست؛ يعني لذّت مرحله نازله نفس است و لذّت مرحله عاليه نفس؛ يعني عقل نيست، مثل لذّت پوشيدن و نوشيدن و خوردن و امثال آن. اين مرحله نازله نفس؛ يعني مرحله لامسه لذّت ميبرد، اما عاقله لذّت نميبرد.
گاهي به عکس است؛ يعني لذّت عقلي هست، ولي لذّت نفسي مراحلِ نازله نيست; مثل اينکه فقيهي يک مطلب دقيق فقهي را کشف کرد يا حکيمي مطلب فلسفي را کشف کرد يا طبيبي يک مطلب دقيق طبّي را، داروي غدّهاي را کشف کرد، اين عقل لذّت ميبرد، نه حس و خيال و نه لامسه. در حالي که بدنِ عادي است غذاي خوبي نخورده، شربت خوبي ننوشيده است.
درست است که لذّت کيف است؛ اما کيف است از بالا تا پايين، از پايين تا بالا؛ هم مرحله لمس لذّت دارد، هم مرحله وهم و خيال لذّت دارد، هم مرحله عقل. از کسي تعريف ميکنند و بَنِري به نام او ميزنند اين يک لذّت خيالي است; اما اگر يک مطلب علمي را کشف کرد، يک دقّت اصولي يا فقهي را کشف کرد، اينجا لذّت عقلي دارد، نه لذّت وهمي و خيالي و نه لذّت حسّي که لذّت بدني باشد. گاهي هر دو را دارد; مثل اينکه هم شربت خوبي در کنار او هست هم يک مطلب دقيق قرآني را فهميده است، نهج البلاغه را خوب فهميده، صحيفه سجاديه را خوب فهميده است، اين يک لذّت عقلي است. ادراک کردن، حرف ديگري است؛ اگر کسي مطلبي را کشف بکند او لذّت ميبرد; اما اگر به ديگران منتقل بکند آنها فقط ميفهمند، چون کشف آن برای ديگري است، ممکن است ادراک علمي باشد; ولي لذّت نباشد، چون او از ديگري دارد نقل ميکند.
ببينيد يک وقت است که کسي توليد ميکند; مثل آن کشاورز کوشا و زحمتکشي که با ابتکارات خودش ميوه توليد ميکند. يک وقت کسي دلّال است اين دلّال ميدان لذّتي نميبرد او کاري نکرده است، ميوه را آن کشاورز با ابتکار خودش يا گلخانهاي يا غير گلخانهاي با تلاش و کوشش و ابتکار خودش يک ميوه خوبي را عرضه کرده، اين فقط دلّال ميدان است.
در علوم هم همينطور است يک وقت در فقه، اصول، فلسفه، کلام، تفسير کسي حرفي براي گفتن دارد او لذّت ميبرد. کسي وقتي حرف ديگران را دلّالي ميکند او لذّتي نميبرد، او ميداندار است.
بحثها هم همينطور است اگر کسي از خودش حرفي داشته باشد، گذشته از ادراک علمي لذّت عقلي دارد. اگر يک عبادت خالصانهاي، شبزندهداري داشته باشد لذّت عقلي ميبرد. «مَنْ ذَا الَّذِي ذَاقَ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرَامَ مِنْكَ بَدَلا»همين است«وَ أَذِقْنِي فِيهِ حَلَاوَةَ ذِكْرِك» همين است، اين لذّتها لذّت عقلي يا فوق عقل است.
بنابراين همانطوري که روح در دنيا با بدن هست، مرحله نازله روح به نام لمس که در بدن ظهور ميکند وجود دارد، لذايذ گاهي هم در مرحله بالاست هم در پايين، گاهي در پايين است در بالا نيست، گاهي در بالا هست گاهي در پايين نيست، گاهي در هيچ مرتبه نيست، اين مراحل در قيامت هم ممکن است فرض داشته باشد….
جلسه درس اخلاق آیت الله جوادی آملی ، ۱۹/ ۱۱/ ۹۵ ، شنیده شده .
راهپیمایی ۲۲ بهمن ۱۳۹۵
راهپیمایی یومالله ۲۲ بهمنماه سال ۱۳۹۵ از ساعت ۹صبح امروز جمعه همزمان در سراسر کشور با حضور ملت ایران برای برگزاری جشن سی و هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و پاسداشت این حماسه بیبدیل آغاز شد.
به همین مناسبت مدرسه علمیه کوثر ورامین با پر پایی غرفه « من انقلابی ام » در مسیر راهپیمایی پذیرای حضور گرم مردم انقلابی بود .
استقبال مردم خداجوی ورامین از غرفه مدرسه علمیه کوثر
حضور کودکان در راهپیمایی ۲۲ بهمن ۹۵
اهدای جوایز به کودکانی که یک سوره از قرآن بخوانند
<< 1 ... 126 127 128 ...129 ...130 131 132 ...133 ...134 135 136 ... 253 >>