علم و اخلاق
مسألهی اول اینکه: خود را فارغ التحصیل ندانیم. این یک مسألهی مهمی است. یعنی باید آموزش دائمی باشد. من بارها این را گفتم. در قرآن آیاتی که آمده و سفارش شده قرآن بخوانید، یعنی هی تکرار شود. ما فارغ التحصیل نداریم. کسانی که امکانات بیشتری دارند، باید سواد بیشتری داشته باشند.
مسألهی دوم آیاتش را هم نوشتم. «زِدْنِي عِلْماً» (طه/۱۱۴) یکی است. یکی هم خدا به حضرت موسی میگوید: نزد خضر برو و چیز یاد بگیر. حضرت خضر علومی دارد که تو موسی نمیدانی. این هم آمد و موسی به خضر گفت: این اخلاق آموزش است. «هَلْ أَتَّبِعُكَ» اجازه میدهی من تابع شما باشم و دنبالت راه بیافتم؟ «عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً» (کهف/۶۶) به شرطی که چیزی یاد من بدهی.
امتحان هوش! شاگرد کیست؟ موسی. معلم کیست؟ خضر، شاگرد به معلم… این آیه قرآن است. اجازه میدهی دنبالت راه بیافتم به شرطی که یک چیزی به من یاد بدهی؟ حالا نکات، اول «هَل» اجازه میدهی، یعنی با ادب با استاد صحبت کن. استاد است، با اجازه! «أَتَّبِعُكَ» یعنی در هر مقامی هستی، خود را تابع استاد بدان. نگو میخواهم شاگردی کنم. بگو: میخواهم مرید تو شوم. تبعیت کنم از شما. «عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ» یعنی بیخود مرید کسی نشو. به شرط اینکه علمی داشته باشی. گاهی افراد بیخود مرید کسی میشوند. چقدر این آقایی که مرید او شدی سواد دارد؟
شبها هفتهای یک کتاب مطالعه کنید. ببینید من بارها این را گفتم. این سخنرانیهایی که بنده و امثال بنده میکنیم. حالا یا امام جمعه، هرکس، استاد، این سخنرانیها مثل چوب کبریت است. چوب کبریت نه حرارتی دارد، نه چوبی دارد، نه گوگردی دارد. ولی اگر این چوب کبریت دست یک آدم مدیری باشد، سریع این وصل به گاز شود حرارت زیاد میشود. گاز اگر وصل به غذا شود، غذا به انسان وصل شود، انسان به خدا وصل شود، این چوب کبریت تا خدا پیش میرود. اینکه شما پای یک سخنرانی بروید یک مقاله بخوانید، باسواد نمیشوید. اگر چاه خودت خشک باشد با یک سطل آب، آبدار نمیشود. خودتان باید مطالعه کنید. فرهنگ مطالعه در کشور ما ضعیف است. فرهنگ فیلم دیدن زیاد است. اگر خواسته باشند جامعه را ارزشیابی کنند، ده دوازده راه است برای اینکه این جامعه، جامعهی رشد یافته است یا سقوط کرده؟ یکی اینکه در این جامعه چند کتاب چاپ میشود؟ تیراژ کتابهایش چقدر است؟ چند کتاب چاپ میشود و دربارهی چه موضوعی چاپ میشود؟
اخلاق شاگردی است. «أًتَبِعُکَ» من خودم تابع شما هستم. «عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ» بخاطر علمت مرید شما شدم. بعد گفت: «مِمَّا» یعنی گوشهای از علمت را، این خودش یک ادب است. نمیگوید: ای خضر هرچه بلد هستی نشان من بده. میگوید: گوشهای از علمی که داری. میگوید: «عُلِّمْتَ» نمیگوید: «عَلَّمتَ». «عُلِّمْتَ» یعنی خدا به تو داده است.
بالاترین دانشمندانی را که من سراغ دارم، حضرت امام، عالم درجه یک، ایشان فرمود: خدا یکبار حافظه را از من گرفت. یک ربع ساعت فکر کردم یادم رفت اسم من روح الله است. اینطور نیست چون شما کتابخانه داشتی و تحقیق کردی. آنها اثر دارد، ولی خدا به تو داده است. از خدا غافل نشویم. هرکس هرچه دارد از خدا دارد. حدیث داریم بعضی از آدمهایی که خیلی زرنگ هستند، هرچه میدوند به جایی نمیرسند. بعضی آدمهای عادی هم وضعشان خوب میشود. حدیث داریم خدا مخصوصاً این کار را میکند که به زرنگ بگوید: پولها به زرنگی نیست. حالا خدا خواسته یک تار عنکبوت پیغمبر را در غار حفظ کند. حالا این عنکبوت بگوید: من محافظ پیغمبر هستم. دنبال کارت برو. تو «اوهن البیوت» هستی. فوتت کنند از بین میروی. حالا خدا یکجا لطف کرد، تو دم غار محافظ پیغمبر شدی.
من انقلابی ام
«انقلابیگری» یکی از موضوعات پرتکرار در بیانات سالهای اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی است؛ موضوعی که آیتالله خامنهای از آن بهعنوان «راهِ پیشرفت ایران اسلامی» یاد میکنند.
تأکید بر روحیه و گفتمان «انقلابیگری» و تجلیل از «انقلابیها» طی چند سال اخیر جایگاهی ویژه در ادبیات رهبر معظم انقلاب پیدا کرده و ایشان به مناسبتهای مختلف به این موضوع ضریب داده و به تبیین ابعاد و اثرات آن میپردازند.
اما چرا آیتالله خامنهای در این برههی زمانی بر عنصر انقلابیگری تأکید میکنند؟ وظیفهی انقلابیون در قبال این گفتمان چیست؟ و نهادینه شدن روحیهی انقلابیگری چه نتایج و اثراتی را برای کشور در پی خواهد داشت؟
در ادامه بر اساس بیانات رهبر انقلاب به این پرسشها پاسخ میدهیم.
اپوزیسیون نظام سلطه
نکتهی اول اینکه «اپوزیسیون نظام سلطهی جهانی، امروز جمهوری اسلامی است.»و عامل موفقیت و پیروزی جمهوری اسلامی در ایستادگیِ مقتدرانه مقابل دشمنان بشریت و حفاظت از منافع ملی خود، در یک کلمه «اسلامِ انقلابی» است. «چه چیزی مانع شده است از اینکه مقاصد اینها [سلطهگران] تحقّق پیدا کند؟ اسلام انقلابی یا انقلاب اسلامی -هر دو تعبیر درست است؛ اسلام انقلابی هم درست است، انقلاب اسلامی هم درست است- که امروز در نظام جمهوری اسلامی تبلور پیدا کرده.»
دشمنِ مستکبر از ابتدای پیروزی انقلاب همهی توان خود را برای سرنگونی و تضعیف نظام اسلامی به میدان آورده ولی ناموفق بوده است: «همهی تلاش خودشان را کردند که جمهوری اسلامی را از بنیان نگذارند رشد کند، و البته نتوانستند… به این نتیجه رسیدند که نظام جمهوری اسلامی را نمیشود ساقط کرد؛ چون مدافع آن، حامی آن، سینههای سپرکردهی مردم مؤمن است.»
توطئه «انقلابزُدایی»
با ناکامی این تلاشها توطئهی «تهی کردن نظام از محتوای اسلامی و انقلابی» در دستور کار دشمن قرار گرفت: «آنها به این نتیجه رسیدهاند که باید از محتوای نظام هرچه میتوانند کم کنند… انقلاب را از محتوای خود، از مضمون اسلامی و دینی خود، از روح انقلابی خود تهی کنند و جدا کنند… جمهوری اسلامی، اسمش جمهوری اسلامی باشد، اسمش نظام انقلابی باشد، اما از محتوای اسلام، از محتوای انقلاب در آن خبری نباشد.»
دشمن در چنین مدلی برای «هضم انقلاب اسلامی در هاضمهی استکبار جهانی» و «تجدید سلطهی خود بر ایران اسلامی» حتی «از اینکه یک عمامهبهسری در رأس جمهوری اسلامی باشد هم [باکی ندارند]؛ اگر چنانچه جمهوری اسلامی محتوای خود را از دست بدهد، اسلامی بودن را و انقلابی بودن را از دست بدهد، اینها با آن کنار میآیند. آنچه با آن دشمنی دارند عبارت است از محتوای جمهوری اسلامی؛ جبههی دشمن اینجور است… دنبال این است که سلطهی خود را بر این کشور دوباره تجدید کند.»
دشمن در پازل «نفوذ» که مرحلهی جدیدِ «جنگ نرم» علیه ایران اسلامی است بهدنبال این است تا با از بین بردن «عناصر قدرتِ نظام» ما را به «تبعیت» بکشاند: «تلاش در این جنگ نرم، زمینهسازی برای تهی شدن نظام از عناصر قدرت است… وقتی عناصر قدرت در او نبود، وقتی اقتدار نبود، دیگر از بین بردنش و کشاندنش به این سَمت و به آن سَمت، کار مشکلی برای ابرقدرتها نخواهد بود؛ میخواهند او را وادار کنند به تبعیّت.»
«پیوستن به جامعهی جهانی» را میتوان «اسمِ رمز» این توطئه دانست: «[میگویند] تا کِی میخواهید انقلابی باشید، تا کِی میخواهید مرتّب دم از انقلاب بزنید، بیایید جزو جامعهی جهانی… یعنی ضعیف بشوید، تا ما بتوانیم شما را ببلعیم.»
در این میان دشمن بر روی «عناصر داخلی» حساب ویژهای باز کرده است: «سعیشان این است که به وسائل گوناگون، به دست خودِ کسانی که تو این انقلاب بودند و هستند، از این محتوا ذره ذره بکنند.»
به سرانجام رسیدن این توطئه به «شکست نظام اسلامی» منجر میشود: «اگر نظام اسلامی در قبال نظم منحطّ جهانی هویّت خودش را از دست داد، شکست خواهد خورد.»
احیاء انقلاب در ذهنها
اما راه مقابله با این توطئهی خطرناک و بُنیان برافکن، «احیاء انقلاب در ذهنها» و «حراست از جهتگیریِ انقلابی در عمل» است: «احیاء انقلاب در ذهنها، حفظ و حراست از تفکّر انقلابی و جهتگیری انقلابی در عمل، در بیان، در رفتار، در تصمیمگیریها و در مقرّرات و قوانین؛ اینها کارهایی است که میتواند جلوی آن وضعیّت دهشتناک را بگیرد.»
بر این اساس است که رهبری برای خنثیسازی برنامهی دشمن بر «گفتمان انقلابیگری» تکیه کرده و همگان را به اتّخاذ مواضع انقلابی و حمایت از انقلابیها دعوت میکنند: «به نظر من کاری که علیالعجاله باید کرد این است که در اتّخاذ مواضع انقلابی، باید صراحت داشت؛ یعنی رودربایستی نکنیم. مواضع انقلابی را، مبانی امام بزرگوار را صریح بیان کنیم، خجالت نکشیم، رودربایستی نکنیم، ترس نداشته باشیم.»
و از ضرورت «ایستادگی در مقابل جریان غیرانقلابی» سخن میگویند: «از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، برخی تفکر انقلابی را قبول نداشتند و برخی هم با اینکه در داخل نظام بودند اما اعتقادی به مبارزه با استکبار نداشتند که باید در مقابل این جریان ایستاد.»
انقلابیگری تندروی نیست
«انقلابیگری» در منظومهی فکری رهبر انقلاب چارچوبمند بوده و «تعریف» دارد: «انقلابیگری به آن است که ما مواضع اسلامی و انقلابی را قاطعانه و بدون رودربایستی و مرعوب شدن و خام شدن در مقابل برخی از چهرههای امیدبخش کاذب، حفظ کنیم. وقتی توانستیم خط روشن مواضع انقلابی و اسلامی را دقیقاً حفظ کنیم و مرعوب قدرتها نشویم و با کسی رودربایستی نداشته باشیم و فریب نخوریم، در حقیقت به ممشای انقلابی و اسلامی توجه کردهایم.»
«عدالت»، «خِرَد»، «انصاف» و «قاطعیت»، در انقلابیگری به یکدیگر پیوند میخورند: «انقلابیگری برخلاف نظر و تبلیغ برخیها، تندروی نیست بلکه انقلابیگری یعنی عادلانه، خردمندانه، دقیق، دلسوزانه، منصفانه، قاطعانه و بدون رودربایستی عمل کردن.»و «شاخص»های این گفتمان در بیانات امام خمینی (رحمهالله) آمده است: «گرایشها و جهتگیریهای انقلابی، واقعی و کاملاً روشن و واضح و مبتنی بر بیانات امام (رحمهالله) است.»
چرا انقلابیگری، راه حل مشکلات کشور است؟
از سوی دیگر مردم امروز مسائلی در عرصههای گوناگون دارند و کشور بهخصوص در حوزهی اقتصاد با مشکل عمده روبرو است؛ «عمدهی این مشکلات هم عبارت است از رکود و مسئلهی اشتغال، [یعنی] بیکاری؛ اینها مهمترینها است.»راه حل این مشکلات «استمرارِ حرکت در راه انقلاب» است و «اگر می خواهیم مشکلات این کشور حل بشود، اگر می خواهیم این کشور عزّت پیدا کند، رفاه پیدا کند، کشوری بشود که از لحاظ پیشرفت های مادّی و معنوی و اخلاقی و فرهنگی الگو بشود، باید راه انقلاب را ادامه بدهیم؛ انقلاب، راه علاج منحصر این کشور بود و هست و در آینده هم خواهد بود.»
چراکه «تجربه» به ما میگوید: «ما هرجا به انقلاب تکیه کردیم، به روحیّهی انقلابی تکیه کردیم، پیش رفتیم؛ هرجا از ارزشها کوتاه آمدیم، انقلاب را ندیده گرفتیم، از این گوشهاش زدیم، از آن گوشهاش زدیم، تأویل و توجیه کردیم، برای خوشایند عناصر استکبار که دشمنان اصلی اسلام و دشمنان اصلی این نظامند، مدام حرف را جویدیم، حرف را خوردیم، عقب ماندیم؛ قضیّه اینجوری است. راه پیشرفت ایران اسلامی، احیاء روحیّهی انقلابی و احیاء روحیّهی مجاهدت است.»
بنابراین نهادینه شدن گفتمان و روحیه ی انقلابیگری با خنثی کردن توطئه ی دشمن منجر به حل مشکلات کشور شده و در نهایت برای کشور و ملّت «تولید قدرت» می کند: «شخصیّت افراد، ایستادگی، هویّت، هویّت انقلابی؛ اینها است که قدرت میسازد.»
بیعت با پیامبر صلی الله علیه و آله
با توجه به این چارچوب است که «امروز» رهبر انقلاب «زنده نگه داشتن خطِ انقلابی امام خمینی (رحمهالله)» را به منزلهی «بیعت با پیغمبر» میدانند: «آن کسی که امروز با امام خمینی بیعت میکند، با پیغمبر بیعت کرده. وقتی شما خط انقلابی امام را زنده نگه میدارید و نمیگذارید مندرس بشود، نمیگذارید رنگ کهنگی بگیرد، در واقع با پیغمبر بیعت کردید
و اینگونه است که رهبر انقلاب پرچم انقلابیگری را در دست گرفته و خود را انقلابی مینامند: «من انقلابیام.»
دیده شده در http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=35446
پول خرد
سوار ماشین شدم که بروم سرکار ، یک نفر عقب نشسته بود و من هم برای این که راحت باشم جلو نشستم ، توی راه دوتا خانم هم سوار شدند ، بعد از چند دقیقه ای که گذشت یکی از خانم ها کرایه اش را داد و گفت : آقا همین جا پیاده میشم .
راننده پول را از خانم گرفت و نگاهی به پول انداخت و گفت : من پول خرد ندارم خانم .
خانم جوان هم کیفش را نکاه کرد و گفت : آقا من هم پول خرد ندارم .
راننده دیگر چیزی نگفت و نگه داشت ، خانم جوان از ماشین پیاده شد و سر خم کرد تا شاید راننده بقیه پولش را بدهد، اما با کمال تعجب ماشین به راه افتاد و خانم جوان با چشم حرکت ماشین را دنبال کرد .
من داشتم از آینه بقل به او نکاه می کردم ، چهر ه اش نشان می داد که ناراحت شده است .
ناراحتی یک رهگذری که دیگر شاید او را نبینم خیلی ناراحتم کرد . با خودم فکر کردم چرا این آقا بقیه پولش را نداد ، در حالی که می توانست یکی از هزار تومانی ها را پس دهد و بعد بگوید پول خرد ندارم . اما شاید فکر کرده که او زیاد ضرر نمی کند ولی خودش اکر قرار باشد به هر کسی که پولش خرد نیست ببخشد در روز کلی ضرر می کند
ولی باز هم اینها جوابی برای چهره ناراحت و ناراضی یک مسافر نیست .
نمیتوانستم خودم را قانع کنم که یک نفر به همین راحتی حق دیگری بخورد ولو کم باشد ، به خودم گفتم ؛ کاش این آقا متوجه بود که این کار مال حلالش را مخلوط به حرام می کند و مال حرام یعنی …
وای خدایا نه ! این راننده بیچاره هم زحمت کش است چرا متوجه نیست که برکت را خدا به مال انسان می دهد . مال کم باشد ولی با برکت هزار بار بهتر از مال زیاد بی برکت است .
خلاصه از ماشین پیاده شدم و ناراحت راننده ای زحمت کش بودم که حواسش به مسافران کنار خیابان خیلی بیشتر از حلال و حرام مالش بود . برای دلداری به خودم گفتم آخر وقتی پول خرد نیست راننده چه کند با این همه هزینه های سرسام آور ، اگر ماشینش خراب شود میدانی چقدر باید خرج کند .
نه ! نمی شود اینها هم دلیل برای بی تفاوتی نسبت به لقمه ای که می خوریم نیست ، اما واقعا من چه کار می توانم کنم ؟
آن خانم جوان که رفت ، این راننده هم که رفته و بدنبال روزی گاز و ترمز را فشار می دهد تا زورش به گازهای بدون ترمز زندگی برسد . ولی یک راه هست و آن این است که خودم را آماده کنم برای وقت هایی که راننده ای به من گفت پول خرد ندارم ، با رضایت و بدون اخم گویم : اشکالی ندارد ……
عبدی متین
ترک نماز
فریضه بزرگ نماز به قدری اهمیت دارد آیات روایات در کتب معروف اسلامی درباره اهمیت آنها وارد شده است و قرآن با صراحت ترک این فریضه را از اسباب سقوط در دوزخ شمرده است ، آنجا که می فرماید ؛ گروهی از بهشتیان ( اصحاب الیمین) در ارتباطی که از جایگاه خود با مجرمان دوزخی می گیرند از آن ها سوال می کنند : « ما سلککم فی سقر چه چیز شما را به دوزخ فرستاد ؟ »
آن ها در پاسخ می گویند : « ما از نمازگزاران نبودیم و مستمندان را اطعام نمی کردیم و پیوسته با اهل باطل همنشین بودیم و همواره روز جزا را انکار می کردیم »
«قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ ؛ گويند از نمازگزاران نبوديم ( سوره مدثر؛۴۳)
وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ ؛ و بينوايان را غذا نمى داديم (۴۴)
وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ ؛ با هرزه درايان هرزه درايى میکرديم (۴۵)
وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ ؛ و روز جزا را دروغ مى شمرديم (۴۶)
گر چه در این آیه علاوه بر ترک نماز به سه گناه دیگر نیز اشاره شده است ولی ذکر ترک نماز به عنوان اولین گناه به خوبی نشان می دهد که تا چه حد ترک این فریضه الهی خطرناک است ، به علاوه این امور چهارگانه هر کدام مستقلا می تواند یکی از اسباب سقوط در دوزخ ( ترک اطعام مستمندان ظاهرا اشاره به منع حقوق واجب است )
مساله نماز آنقدر از نظر اسلام مهم است که طبق بعضی از روایات معروف ، نخستین چیزی که از نامه اعمال به آن نگاه می شود نماز است ، اگر در نامه اعمال ( به طور صحیح ) وجود داشت به سایر اعمال نیک نگاه خواهد شد و الا به بقیه نگاه نمی گردد .۱
این مطلب شاید به خاطر آن باشد که نماز سرچشمه زاینده ایمان و ضامن بقای آن است ، با ترک نماز اصل اینان به تزلزل می افتد و می دانیم یکی از شرایط قبولی اعمال ایمان است که بدون ایمان چیزی پذیرفته نیست . ۲
۱_ دیده شده درکتاب پیام قرآن : ر. ک وسایل الشیعه ، جلد سوم ، کتاب صلاه ، باب ششم و هفتم و هشتم ، مخصوصا صفحه ۲۲ حدیث ۱۰ ، و صفحه ۱۹ ، حدیث ۶
۲_ دیده شده در کتاب پیام قرآن ، آیت الله مکارم شیراز ، جلد ۶ ،صفحه ۳۴۸
دعا در سجده
شریح می گوید : وارد مسجد رسول خدا صلی الله در مدینه شدم ، امام حسین علیه السلام را دیدم که صورت روی خاک گذاشته بود و این دعا را می خواند :
« سیدی و مولایَ أَ لمقامع الحدید خَلَقت أعضایٕی ، أم لِشربِ الحمیم خلقت أمایٕی ، الهی لٕن طالبتنی بذُنوبیٖ لاُطالبنک بکرمک ، و لٕن حَبَستنیٖ مع الخاطِین لاُخْبرنّهم بجبّّی لک ،سیدی اِنّّ طاعتک لا تنفعک ، و معصیتی لا تضرکََ ،فهب لی ما لا ینفعُک ، و اغفر لی ما لا یضرکََ فأٔنک ارحمُُ الراحمین
امام حسین علیه السلام فرمود : « ای آقا و مولایم ! آیا برای گرزهای آتشین اعضای بدنم را خلق کرده ای ؟
یا اندام درونی مرا برای نوشیدن آبهای گرم جهنم خلق نموده ای ؟
خداوندا ! اگر مرا به گناهانم بازخواست کنی من تو را به کرم و بخششت می خوانم ، اگر مرا با خطاکاران قرار دهی دوستی من نسبت به تو را به اطلاع آنان می رسانم .
ای آقای من ! طاعتم تو را بهره ای نداده و گناهانم به تو ضرری نمی رساند . پس آنچه به تو سود و بهره ای نمی رساند را به من ببخشای ، بدرستی که تو مهربان ترین مهربانانی .
دیده شده در کتاب فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام ، محمد دشتی ، نشر موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین ، ص ۱۸۱
ملتي خير ميبيند كه مردمش خيرخواه يكديگر باشند
حضرت آيت الله العظمي جوادی آملی در جلسه درس اخلاق اين هفته خود كه در نمازخانه بنياد بينالمللي علوم وحياني اسراء برگزار شد بيان داشتند: خداوند فرمود انسان وقتي به دنيا آمد از بديهيترين بديهيات بی خبر است، اما از طرف ديگر فرمود من انسان را بيسرمايه خلق نكردم! يك لوح نانوشته به انسان ندادم بلکه يك كتاب الهي و زرّيني به او دادم ( وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها ٭ فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها ) و آنچه فجورِ اوست به او آموختم، آنچه تقواي اوست به او آموختم، آنچه منشأ فجور و تقواست به او آموختم. تمام تلاش ما حوزويان و دانشگاهيان بايد اين باشد كه مهماني را به درون حریم دل خود دعوت كنيم كه با صاحبخانه بسازد.
آنكه ما را آفريد، از او راستگوتر كسي نيست، او فرمود من هيچ روحي را ناقصالخلقه خلق نكردم، خدا انسان را مستويالخلقه خلق كرد! يعني آنچه لازمه كمال او بود به او داد، پس ما در زادروزمان با نفس ملهمه همراهيم، فجور و تقوا به ما داد، وقتي وارد حوزه و دانشگاه ميشويم اگر مهماني دعوت كرديد كه با صاحبخانه ساخت اين از درون و بيرون كمك ميگيرد و رشد ميكند و بالنده ميشود.
وقتی ما چيزي را ياد ميگيريم گفتند محاسبه كنيد، يك بحث اين است كه ما اين كتاب را خوب بخوانيم و امتحان بدهيم اين يك دستور ظاهري است كه ممتحِن متوجه ميشود كه ما اين كتاب را فهميديم يا نه، اما يك وقت دين از ما ميخواهد محاسبه كنيم؛ فرمود عالِم كسي است كه فعل او با قول او يكي باشد، ما چه كار كنيم كه عالِم بشويم و دين به ما بگويد كه اين شخص عالِم است؟ اين را بايد خودمان امتحان كنيم.
يك بيان نوراني حضرت امير علیه السلام دارد که نصيحت را از منظر قرآن كريم عملاً به ما معرفي می كند، حضرت فرمود خدا جامه تقوا فرستاد، آن جامه تقوا از همين تار و پود (فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها ) به دست ميآيد، تار و پودش را به ما داد، به وسيله خياطان يعني رهبران الهي اين تار و پود را به صورت جامه تقوا در بر كرديم؛ ( لِباسُ التَّقْوي ذلِكَ خَيْرٌ ) و اینگونه جامعه، لباس تقوا در برميكند. بعد به ما فرمودند مسئولين ونیز تك تك مردم وظيفهشان اين است كه خودشان را نصيحت كنند، مسئولين را نصيحت كنند و مسئولين آنها را نصيحت كنند.
ما خيال ميكنيم كه نصيحت يعني سخنراني و موعظه و انتقاد، حالا يا سازنده يا غير سازنده، نصيحت اينها نيست! پيغمبر كه ميگويد نصيحت ميكنم، نصيحت معنايش سخنراني و موعظه و كتاب نوشتن نيست! آن نخِ محكمِ ناگسستني را ميگويند «نصاح»، آن سوزني كه با اين نخ دوخت و دوز ميكنند ميگويند «منصحه»، آن خياط ماهري كه ميتواند جامه در بركند ميگويند «ناصح». آن كسي كه نميگذارد جامعه به اختلاف كشید شود و اجازه نمی دهد اختلاف و تفرقه در جامعه رخنه کند ناصح است. مانند کاری که خیاط می کند، خیاط جامه را محكم درست ميكند كه پاره نشود اگر هم يك وقت پاره شد اين آماده است كه رفو كند و بدوزد.
اگر اشكالي هست با امر به معروف و نهي از منكر حضوري آن را حل كنيم نه اعتراض و آبروريزي، با آبروريزي نهي از منكر حاصل نميشود، با سوژه پيدا كردن و خوشحال شدن از افتادن كسي به چاه وِيل اختلاس يا نجومي، مشكل حل نميشود و اگر خداي ناكرده اخلاق در جامعه ضعيف شد و ما نتوانستيم شکاف ها را رفع کنیم و ناصح باشیم، آن وقت نظير نالههاي حضرت امير علیه السلام را بايد سر بدهيم که فرمود شما مثل جامه كهنهاي هستيد که فرتوت و فرسوده شده و من هر گوشهاش را ميدوزم يك گوشه ديگر پاره ميشود! با اين جامعه، رهبر اگر علي بن ابيطالب هم باشد خداي ناكرده جامعه شکست خواهد خورد همانگونه که در زمان حضرت اینچنین شد.
حضرت امير علیه السلام فرمود اين حرفي كه من ميزنم برابر جريان تاريخي نيست، اين برابر سنّت الهي است! فرمود نه در گذشته، نه در آينده الي يوم القيامه هيچ امتي، هيچ جامعهاي از اختلاف بهره نبرد. من بر اساس تاريخ حرف نميزنم كه از گذشته خبر بدهم، من از سنّت الهي و از آينده، شما را باخبر ميكنم؛ فرمود تا روز قيامت ملتي خير ميبيند كه مردمش خيرخواه يكديگر باشند، نقص يكديگر را با امر به معروف و نهي از منكر حل كنند، نگذارند كسي آلوده بشود و اگر شد فوراً او را درمان كنند.
دیده شده در سایت رسمی آیت الله جوادی آملی .
دونالد ترامپ
شب گذشته، دونالد ترامپ که قرار است امروز به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا سوگند یاد کند، در مراسم کنسرتی که تنها چند ساعت مانده به مراسم تحلیف وی برگزار شد، سخنرانی کرد. کنسرتی با نام «دوبتره آمریکا را با شکوه کنیم» دونالد ترامپ سخنانی را بر زبان آورد که بخشی از آنها اهمیت بسزایی داشت.
ترامپ در این سخنرانی حدود شش دقیقه ای گفت: این سفر هجدهد ماه قبل شروع شد و سهم شما در آن بسیار بیشتر از سهم من بوده است. من تنها نقش یک پیام رسان را داشتم. ما همه خسته شده ایم و از آنچه در حال رخ دادن است خسته ایم و می خواهیم آن را تغییر دهیم؛ اما یک تغییر واقعی.
ترامپ در ادامه گفت: این جنبشی است که شروع شده و و کار خود را آغاز کرده و نمونه آن را در هیچ کجای جهان سراغ نداریم. هیچ جنبشی مانند این وجود نداشته و یک جنبش خاص است. ما باید کشور خود را متحد کردهد و آمریکا را برای همه افراد این کشور بزرگ و باشکوه کنیم؛ برای همه.
ترامپ گفت: قرار است ما یک کار خاص و ویژه بکنیم. هجده ماه قبل کسی به ما باور نداشت و برای ما شانسی قائل نبود؛ اما متوجه شدیم که چیزی در حال رخ دادن است. در ماه پایانی کمپین انتخاباتی، ایالت به ایالت و سخرانی به سخنرانی همه چیز تغییر کرد و به تعداد طرفداران ما اضافه شد… اما آنها نمی خواستند به ما اعتباری بدهند. چون بسیاری از ما را فراموش کرده بودند. من در کمپین های انتخاباتی، نام این موضوع را مردان و زنان فراموش شده گذاشتم؛ اما ما دیگر از این به بعد فراموش شده نیستیم. دیگر فراموش شده نخواهیم بود. این چیزی است که من به شما می گویم.
اما مهمترین بخش از سخنان ترامپ جایی بود که بعد از تشکر از خانواده خود برای حمایت های آنها در انتخابات و همچنین تشکر از طرفداران خود گفت: به شما قول می دهم که سخت کار کنم. قرار است بسیاری از چیزها را تغییر دهیم. ما مشاغل خود را بازمی گردانیم و دیگر اجازه نمی دهیم دیگر کشورها شغل های ما را از ما بگیرند. ما دوباره ارتش خود را بازسازی خواهیم کرد و مرزهای خود را تقویت می کنیم. قرار است اقداماتی را انجام دهیم که برای چندین دهه در کشور ما انجام نشده و همه چیز قرار است تغییر کند. من به شما قول می دهم.
ترامپ در پایان گفت: فردا شما را خواهم دید و اصلا مهم نیست که فردا یک روز زیبا باشد یا یک روز بارانی وحشتناک. حس من به من می گوید که فردا روز زیبایی است. من فردا شما را خواهم دید و ما برای همدیگر هلهله می کنیم، زیرا کاری که ما با هم انجام دادیم خاص و ویژه بود. همه دنیا درباره کاری که ما کردیم صحبت می کند. همه دنیا. همه شما را دوست دارم و ما کارها را با هم خواهیم کرد. ما قرار است «آمریکا را دوباره باشکوه کنیم». و من این را اضافه می کنم: با شکوه تر از همیشه. از همه شما متشکرم.۱
همچنین گفتنی است که لحظاتی پیش مراسم تحلیف ترامپ آغاز شده و ترامپ و همسرش وارد کاخ سفید شدند و ما باید عمیقا باور داشته باشیم که برای ایران و ایرانی فرقی بین ترامپ و اوباما وجود ندارد و این باور غلطی است که عده ای دارند و می گویند: یک رییسجمهور خوب رفت و یک رییسجمهور بد جای او را گرفته است . چرا که رؤسای جمهور آمریکا فقط و فقط در پی قدرت بیشتر آمریکا هستند و تکیه کردن بر قول بعضی از دولتمردان آمریکایی ، تکیه بر باد است ….
۱_ دیده شده در http://www.tabnak.ir/fa/news/
خطر یأس در صورت توبیخ شدید
۱- توبیخ به یأس کشیده نشود. این یک مورد. یعنی طوری نگوییم: تو کارت خراب است. خودت خرابی، ضایع کردی. خاک بر سرت کنند. چقدر پست هستی. چقدر رذل هستی. یک طوری توبیخ نکنیم که این فکر کند دیگر برود هیچوقت نمیتواند سر بلند کند. طرف را رگبار نبندیم.
نقل شد حضرت عیسی با جمعی داشتند میرفتند. یک سگ مردهای افتاده بود. هرکسی گفت: اَه چقدر زشت است. یکی گفت: چقدر سیاه است. یکی گفت: چقدر کثیف است. یکی گفت: چقدر بو میدهد! هرکسی یک چیزی گفت. ولی حضرت عیسی فرمود: باقیاش را میدانید؟ حضرت عیسی فرمود: چه دندانهای سفیدی دارد؟ یعنی عیبش را میگویی، خوبیهایش را هم بگو. قرآن وقتی میخواهد بگوید: شراب نخورید. میگوید: شراب یک منافعی هم دارد. «فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ» (بقره/۲۱۹) یعنی در شراب و قمار منفعت هم هست.
از کار توبیخ شود، نه از شخص. نگوییم: تو بدی. بگوییم: کارت بد بود. یک کسی کار خلاف میکند، بگو: تو خوبی، کارت بد بود. قرآن میگوید: «إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقالِين» (شعرا ، ۱۶۸) من از عمل شما ناراحت هستم. نمیگوید: شما آدم بدی هستید. عملت بد است! این خیلی مهم است.
کمالات فراموش نشود. قبل از توبیخ کمالاتش را بگویید. در توبیخ کمالات فراموش نشود. بعضی آدمها یک ظاهر بدی دارند. ولی یک کمالاتی هم دارند.
خود انسان هم باید مواظب باشد وقتی خواست خودش را توبیخ کند، فکر نکند بدبخت شده و ورشکسته است. داروین را همه میگویند: دانشمند است. حال آنکه داروین یک آدم بسیار عقب افتاده در دو رشته بود. پدر داروین پزشک بود. میخواست آقا زادهاش هم پزشک شود. او را دانشکده پزشکی فرستاد. شکست خورد. ضمن اینکه پدر داروین پزشک بود، آخوند مسیحی هم بود. کشیش بود. دنبال علوم آخوندی و حوزه علمیه مسیحیت رفت. آنجا هم شکست خورد. در علوم دینی شکست خورد. در پزشکی هم شکست خورد. دنبال علوم طبیعی رفت و داروین شد. یعنی ممکن است آن کسی که نزد شما نابغه است قبلاً در دو رشته شکست خورده باشد. کسی حق ندارد، خودش را مأیوس کند و خودش را توبیخ کند که تو بدبخت هستی. تو دیگر شانس نداری. افرادی هستند شوهرشان تصادف میکند، یا میمیرد و یا طلاق میگیرد و در زندگیشان حادثهای رخ میدهد. این دیگر ازدواج نمیکند. میگوید: ما اگر شانس داشتیم، همان همسر اول برای ما میماند و زندگی ما تأمین میشد. حالا که زندگی ما به هم خورده، معلوم میشود ما شانس نداریم. چه کسی این را گفت؟ اتفاقاً قرآن یک آیه دارد میگوید: «لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْراً» (طلاق, ۱) شاید دومی خوب باشد.
هر کس میخواهد بنویسد
۱_ به یأس کشیده نشود. ۲_ انتقاد از کار باشد نه از شخص. ۳- کمالات فراموش نشود.۴- مثل آینه بی سر و صدا عیب را بگویید. علنی نباشد. ۵- به حداقل اکتفا کنید. ۶- تکرار نشود. .
۷- اگر یک کسی را میخواهی انتقاد کنی، انتقاد خودت را بگو: حرف من نیست. حرف جامعه و بزرگان است. میگویند: تو چه کاره هستی انتقاد کنی. تو خودت چقدر درس خواندی؟ من اگر بگویم: مردم بیایید ببینید قرائتی چه میگوید؟ میگوید: مگر تو چه کسی هستی؟ تو هم یک آدم مثل باقی آدمها هستی. اما گفتم: مردم بیایید من از قرآن برای شما بگویم؟ بیایید حرفهای امیرالمؤمنین را برای شما بگویم. اگر حرف را بگویی از خودم نیست و از بزرگترها است، مردم گوش میدهند.
۸_وقتی میخواهی حرف بزنی، با لحن عاطفی حرف بزن. در قرآن هست میگوید: «یا بُنیَّ»، «یا أبتِ»، «یا قوم»، «إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوح» (شعرا/106) «أخُوهُم» یعنی داداش جون! «یا بُنیََ» یعنی پسر عزیزم. «یا أبتِ» یعنی بابا جون! دخترم، عزیزم. پسرم، این لحن عاطفی باشد. آیه داریم «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ» (بقره/۱۸۳) ای مؤمنین روزه بگیرید، لحن، لحن عاطفی است. این لحن عاطفی خیلی اثر دارد. لحن عاطفی حرفهایش اثر دارد. خواهرم، حجاب مصونیت است. حالا بحث حجاب بر زبانم آمد، یک کلمه هم برای حجاب بگویم. گرچه حجاب شما خوب است. ولی باز هم یک چیزی میگویم بد نیست تکرار کنم. نمیدانم گفتم یا نه. اگر گفتم که هیچ و اگر نگفتم که نگفتم.
دنبال شکم نباش .
در حدیث آمده که در دوره آخرالزمان ، شکم مردم خدایشان می شود و دائم دنبال شکمشان هستند ؛ ناهار چه بخوریم ، شب چه بخوریم . یک بار من به یک نفر که همیشه می گفت امشب چه بخوریم و فردا چه بخوریم ، با شوخی گفتم : « پس فردا چه بخوریم .» این چه حرفی است ؟ من از کجا می دانم که تا امشب زنده ام یا نه ، که می گویم شب چه بخوریم .
لقمان حکیم به پسرش می گوید : « پسرم ! صبح که کردی حدیث شب نکن ، چه میدانی زنده ای یا نه » شاید فردا شناسنامه ات در بهشت زهرا مهر بخورد و اسمت در اموات باشد . خیلی ها الان زنده اند و سالم سالم ، اما فردا همین موقع شناسنامه شان مهر خورده است .
دیده شده در کتاب طریق دوست ، مجموعه رهنمودهای حضرت آیت الله العظمی مجتهدیی تهرانی ، به کوشش علی اکبر مزد آبادی ، نشر یا زهرا سلام الله ، ص ۳۴
آیت الله العظمی جوادی آملی:
علم نافع اثرش در دنیا و آخرت همراه انسان است/ علمي نافع است كه آدم را رها نكند
حضرت آيت الله العظمي جوادي آملي در جلسه درس خارج فقه امروز خود كه در مسجد اعظم برگزار شد در خصوص ویژگی های علم نافع اظهار داشتند: علمي به درد انسان ميخورد و نافع است كه انسان را تنها نگذارد و رفيق انسان باشد؛ يعنی به اعتقاد، اخلاق، اوصاف و به اعمال انسان كمك كند، علمِ دروني باشد و انسان را هرگز رها نكند و اثرش هم در این دنيا و هم در آخرت ظاهر شود.
بعضي از علوم است كه مرز آنها تا زمان پيري است؛ طب، مهندسي، درياشناسي، آسمانشناسي و اینگونه علوم اينطور است، چون انسان وقتي مُرد، در عالم برزخ ديگر سخن از اين علوم نيست، این علوم، علومي نيستند كه در معاد بمانند چون معلومشان آنجا نيست؛ در نتیجه انسان باید علمي تهيه كند كه معلومش آنجا باشد، اين همان بيان نوراني حضرت امير علیه السلام است كه علمي نافع است كه آدم را رها نكند! اگر علم درباره ذات اقدس الهی و اسماي حسناي او بود اين همیشه با انسان هست، اينطور نيست كه بعد از عالم برزخ، صمديت و واحديت و خالقيت و اسماي الهي از بين برود، معلوم این علوم آنجا هست، مفهوم و معلوم اینگونه علوم در آنجا مشهود است و علمش از حصولي به حضوري ميآيد نه اينكه او را رها كند.
در دعاها ميخوانيم «اللهم اني اسئلك علماً نافعا» خدایا علم نافع به ما عنایت کن، يا «أعوذ بك من علم لا ينفع» يعني آن علمي كه به درد من نميخورد من آن را ياد نگيرم.
يكي از بهترين علوم نافع همين معرفت نفس است كه انسان خودش را بشناسد، كه دارد چه كار ميكند؟ ما خيال ميكنيم كاري كه كرديم تمام شد ما اگر باور كنيم كه عمل، زنده است، قبل از اينكه او ما را رسوا كند ما او را اصلاح می كنيم، اعمال بد ما يقيناً ما را رسوا ميكند حالا چه در دنيا و چه در آخرت، اگر ما باور كنيم عمل، ما را رها نميكند هرگز به اين فكر نيستيم كه فراموشش كنيم، چون عمل زنده است و ما را فراموش نميكند.
دیده شده در سایت رسمی آیت الله جوادی آملی
<< 1 ... 45 46 47 ...48 ...49 50 51 ...52 ...53 54 55 ... 98 >>