« خدایا کِی خودت را به من نشان میدهی؟ | آنجا که مردان در مقابل یک زن سر تعظیم فرود می آورند » |
اللّهُم أجعَل عواقبَ أمورِنا خَیْرا.
آدمی گاه مسجود ملائک است و گاه مهبوط به درجه ای نازل تر از انعام ، و هر کدام از این دو گاه را برگزیند تکلیفش را با خود روشن ساخته است.
یا غرقه ی مستوری است و بندگی رب یا غرق مستی است و بردگی نفس.
اما در این میان آنچه جانکاه است و روح را به رنج و تعب می اندازد کشمکش های نفس اماره است و نفس لوامه.
روزی عاشق شدن و روزی فارغ شدن هایش.
ساعتی در خیمه ی حسین بن علی(ع) نشستن و ساعتی دیگر از خان یزید بن معاویه لقمه برچیدن هایش.
در این آوردگاه خیر و شر چیزی که دست آدمی را خواهد گرفت ذات پاک است و سرشت نیکو.
لقمه ی حلال و شیر پاک و نگاه داشتن حرمت ها. کتاب ((شاهرخ حر انقلاب))، راوی زندگانی مردی است از تبار حیرانی.
مردی که علت سرگردانی خویش را جهل می دانست و با دم مسیحایی روح الله (ره)، از دنیای مردگان بیرون آمده و به حریت ابدی دست یافته است.
این کتاب روایتی است از آغازین روزهای زندگی شهید (( شاهرخ ضرغام)) ، دوران جهالتش و صد البته چیره شدن بر این دوران به واسطه ی توبه ای نصوح. در این کتاب روایتگری مادر و دوستان و همرزمان شهید یکی پس از دیگری خواننده را وا می دارد که تا پایان مطالب را دنبال کند و از توبه های پیشین خویش شرمسار گردد.
چه اگر توبه اش به سان قهرمان این روایات بود عاقبتی همچون او نصیبش می گشت.
مردی که روزگاری کوتاه از زندگانی جاودانه ی خویش را در پلشتی جهالت گذرانده اما در همان دوران حرمت مقدسات را نگاه داشته.ماه صیام و صفر و محرم را می شناخته و آداب زانو زدن در برابر مردان حق را می دانسته،این امور مضاف بر دعای مداوم مادر دستگیرش شد و از او دستگیری برای گم گشتگان وادی حیرانی ساخت.
نثار شادی روح این شهید جاوید الاثر صلواتی طلب می نمایم و برای چشیدن طعم شیرین روایاتش مطالعه ی کتاب را که الحق کتاب شیرینی بود.
معصومه رمضانی
فرم در حال بارگذاری ...