« کبوتران ابابیل در راهندچه‌کار کنیم که بلاهای قبل از ظهور کم بشود؟ »

مهمان عید امسال

«خود سازی»
«خود سازی»
«خودسازی»
بیانیه گام دوم را یادمان نرفته.
گوشه گوشه‌اش پر بود از
سفارش به خود،
سفارش به روح،
سفارش به جان.
آری تا به خلوت خویش راه نبرده باشیم و تا در این عصر چموش سری به غار تنهایی خویشتن نزده باشیم صحبت از تغییر جوامع و تمدن سازی راه به جایی نخواهد برد.
تا «من»را نساخته باشیم،«ما»ساخته نخواهد شد.
چه خوب که در این چند روز باقی مانده از «رجب»
و در «شعبان» و «رمضان»پیش رو،کمی به خودمان برسیم.
سالیانی بس دراز است که این موقع از سال را به صورت پرداخته‌ایم.امسال اما می‌توان در این خلوت چهره‌ی جان را با اشک سرخاب کشید و صورت باطن را با توبه سپیداب بست.گیسوی بلند را به طره‌ی شهدا گره زد و خاک پایشان را سرمه چشمان منتظرکرد.
شهدایی که به سنت دیرین،بهار به بهار،مهمان‌شان بودیم و در دعای “حول‌حالنا” منتظر آمین‌شان.
آهای ابراهیم!
می‌شنوی؟
هر سال فرسنگ‌ها راه را به عشق تو طی می‌کردیم و خود را به «کانال کمیل»می‌رساندیم .
آهای شهدای گمنام آرمیده در «معراج‌الشهدای اهواز»!
هر سال به عشق هم‌نشینی با شما سفره‌ی هفت‌سین‌مان را روبروی ضریحتان می‌چیدیم.
یادتان هست؟!
امسال دیگر نوبت شماست.
آخ که خدا می‌داند هر سال این موقع چقدر دلهامان هوایی‌تان می‌شود!
از بس که در ایل و قبیله‌ی پاکی و طراوت بودید تا در و دیوار خانه‌‌ی‌ گلی‌مان بوی پاکی می‌گیرند و بوی طراوت، یاد شما کوران می‌کند درگوشه گوشه روحمان.
اصلا نسیم بهار،عطر چفیه‌ی قرمزرنگ و معروف «شهبازی»را با خود می‌آورد و گویی برای جان گرفتن زمین و زمانمان چفیه‌اش را در مشرق کائنات تکان داده است.
وای اگر امسال مهمانمان نشوید؛که امسال در غار تنهایی‌مان منتظر شماییم .
منتظر شما تا تمام جنوب و غرب را برایمان بیاورید.
«کانال حنظله»را،
«دشت عباس»را هم،
«شلمچه»را هم،
«طلائیه »را هم،
«ارتفاعات قراویز»را هم.
عطر بهارنارنج کاشان و گل‌های محمدی قمصرش از طره‌ی گیسوان شماست و چقدر حال بهارمان بد می‌شود اگر همه دیدهای این سالهامان را به بازدیدی ختم نکنید.
اصلا هر رفتی را مگر آمدی نبود؟
بود؟!
پس«بسم الله»،راهی شوید.
کلبه‌هامان لایق قدوم شما نیست، می‌دانیم؛
ولی اگر لبخند نافذ «همت» نباشد و نجواهای «ردانی پورِ» روحانی.اگر«آوینی» برایمان از فتح الفتوح نگوید و «حاج احمد»از قدس و سواحل دریاچه‌ی طبریّه،چگونه آماده شویم؟
چگونه به ساخت تمدنی نوین دلخوش کنیم؟!که ما جان و توانمان از شماست.
هیهات!
شما ما را در این وادی حیرانی تنها نخواهید گذاشت.
حتم داریم می‌آیید و حالمان خوب خواهد شد.
حتم داریم می‌آیید؛حلقه زده به دور «حاج قاسم»؛با همان چشمان گیرایش که چشمان خود خود خدا بود.
آری حتم داریم به خوب شدن حال و سال‌مان،که آمدن شما نوید آمدن«موعود»است.
که
ما دلخوش به روایات رجعتیم.

 

 

معصومه رمضانی 


موضوعات: دلنوشته
   یکشنبه 25 اسفند 1398


فرم در حال بارگذاری ...

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 933
  • دیروز: 1017
  • 7 روز قبل: 4504
  • 1 ماه قبل: 25548
  • کل بازدیدها: 842463
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 21
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 25
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1