دست و پا زدن در تناقضات

 

کریسمس

 

این که مسیحی باشی و درخت کاج را قطع کنی ، در گوشه اتاق بگذاری و تزیینش کنی به خودی خود هیچ عیبی ندارد .

چون تویی و دینت بدون هیچ ادعایی . اما مسلمانی باشی با هزاران عیب جویی از دینت ، هزاران شبهه در احکامت و هزاران دلیل بی دلیلی در توجیه اعمال متناقضت .

ایرادهایی بدتر از قوم بنی اسراییل ، دلسوزی هایی برای جامعه در حد حرف ، آن وقت عکست را در کنار درخت تزیین شده کریسمس منتشر کنی ، نه تنها خنده ندارد که باعث خجالت است .

 

تمام سهم ایرانی مسلمان از آسیب به طبیعت ، گره زدن سبزه در روز ۱۳ بدر است ، اگر بریدن درخت در فرهنگ و دین ما بود چه ها می گفتید ..؟؟

 

خدا قوت پیشگامان عرصه تناقض

 

✍متین

   پنجشنبه 12 دی 1398نظر دهید »

سخنان رهبر انقلاب در تحلیل حوادث آبان‌ماه:

مردم مطالباتی دارند؛ در اغلب موارد هم حق با مردم است . اما مطالبات یک مسئله است و فتنه‌سازی دشمن کار دیگر

 

روز پرستار

 

[درباره‌ی حوادث آبان‌ماه] نکته‌ی بسیار مهمی وجود دارد که ملت ایران با بصیرتی که دارند، کاملاً توجه کردند که مردم مطالباتی دارند که در اغلب موارد هم حق با مردم است [اما] مطالبات مردم یک مسئله است، فتنه‌سازی از مطالبات یک مسئله‌ی دیگر است؛ دومی کار دشمن است.

 

دوست وقتی میبیند ماشین در سربالایی کُند حرکت میکند، کمک میکند؛ دشمن وقتی دید ماشین حرکت نمیکند، باد لاستیک را هم خالی میکند.

 

دشمنان ما دائم از اول انقلاب در حال این کارها بودند.

در آبان مردم مطالباتی داشتند؛ دشمن که افرادی را آماده کرده بود، از فرصت استفاده کرد و شروع به تخریب کرد.

بصیرت مردم اینجا بود که تا کار دشمن را دیدند، کنار کشیدند و فتنه‌گر تنها ماند.

فتنه‌گر سعی میکند در میان مردم، خود را پنهان کند.

بصیرت و هوشیاری مردم، کار را خنثی کرد.

به نظر من آن کسانی که از مطالبات مردم سوءاستفاده میکنند غالباً کسانی هستند که با سرویس‌های اطلاعاتی دشمن ارتباط دارند.

آن کسانی که صورتشان را میبندند و به انبار بنزین و گندم حمله میکنند که آتش بزنند و در شهر، زیربناها را –چه متعلق به مردم، چه متعلق به دولت– تخریب میکنند، حالا بعضی شاید هیجانی این کارها را بکنند ولی گردانندگان با سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه مرتبطند.

 

 

۹۸/۱۰/۱۱ Khamenei_ir

   چهارشنبه 11 دی 1398نظر دهید »

چه وقت جامعه متمدّن مي‌شود؟

 

اولين قدم اين است که اختلاف نداشته باشند با هم هماهنگ باشند، دومين قدم اين است که مشکل ديگري را مشکل خودشان بدانند تعاون کنند، اين مرحله دوم. مرحله سوم آن است که نه تنها مشکل ديگري را مشکل خود بدانند کريمانه مشکل يکديگر را حل بکنند چرا؟

چون وقتي خدا دستور مي‌دهد مي‌فرمايد من انسان را کريم خلق کردم ﴿وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني‏ آدَم} و شما يعني انبيا و ائمه(عليهم السلام) خلفاي خدا هستيد بايد با جامعه انساني کريمانه رفتار کنيد و قرآن و اهل بيت و وجود مبارک پيغمبر(عليهم الصلاة و عليهم السلام) که خلفاي الهي‌اند بياناتي به وسيله مقال يا مقالت به ما مي‌فهمانند يعني شما هم موظف هستيد جامعه را کريمانه اداره کنيد آن مقام خلافت الهي که برای آنهاست نصيب شما و افراد عادي مثل ما نمي‌شود، اما فرمود شما مي‌تواني طرزي کريمانه جامعه را اداره کنيد که متّقيان جامعه به شما اقتدا کنند شما بشويد «إمام المتّقين» که چيز بدي نيست.

«فتحصّل أنّ ههنا اموراً» يک: مي‌خواهند جامعه متمدّن باشد، ولي «به هوس راست نيايد به تمنّي نشود» چگونه جامعه را متمدّن کنيم؟

اولين راه اين است که باهم اختلاف نداشته باشيم.

ثانياً بعد از اينکه يکدست شديم اختلافي نداشتيم اعضاي يک خانواده شديم، مشکل ديگري را مشکل خودمان بدانيم ﴿تَعَاوَنُوا عَلَي الْبِرِّ وَ التَّقْوَي﴾،اين دو.

سوم: اين تعاون به نحو تعامل نباشد که يک معامله اخلاقي باشد يا يک معامله اقتصادي باشد که توقع داشته باشيم ديگري هم پاداش ما را با عمل خير بدهد بلکه کريمانه باشد؛ چون فرمود: ﴿وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني‏ آدَم﴾ راه اين کرامت را وجود مبارک حضرت امير مشخص مي‌کند که چگونه است؟

آن‌گاه اين دعا را خدا در قرآن براي مؤمنين ذکر کرد آن وقت ما هم اين دعا را مي‌توانيم بخوانيم بگوييم ﴿وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماماً﴾ اين چيز بدي نيست خدايا آن توفيق را به من بده من در هر شهري يا روستايي يا کلان شهري يا شهرهاي کوچکي که زندگي مي‌کنم خوبان آن شهر به من اقتدا بکنند اينکه چيز بدي نيست اينکه با تواضع سازگار است.

اگر اين در يک روايت بود ممکن بود کسي بگويد سند ضعيف است يا فلان. نه خير، صريح قرآن است و ما را هم دستور داد که شما مي‌توانيد اين چنين باشيد بخواهيد بخواهيد از خدا چگونه بخواهيم؟

ما يک اميد داريم يک آرزو، يک رجاء داريم يک تمنّي به تعبير قرآن کريم؛ با آرزو مشکل حل نمي‌شود فرمود: ﴿لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِت} کسي که با آرزو زنده است به مقصد نمي‌رسد اما به اميد زنده باشد به مقصد خواهد رسيد.

فرق آرزو و اميد اين است که آرزو چيز بسيار بدي است و اميد چيز بسيار خوبي است.

آرزو اين است که باران فراواني آمده زمين آماده کشاورزي است اين شخص کِشت نکرده تا از آن باران بهره ببرد او کاري نکرده است يا در قسمت‌هايي که خشکسالي است اين کِشت کرده ولي آبي تهيه نکرده است. اين فقط آرزو دارد که باراني از راه غيب بيايد و مشکل او را حل بکند. شما کاري نکرديد کِشتي نکرديد کشت‌هاي تو مناسب نيست.

اميد آن است که کسي تمام کارهاي کشاورزي را فراهم کرده اميدوار است که باران رحمتي هم بيايد اين چيز خوبي است. آنکه همه مقدمات را فراهم کرده آنچه در دست اوست و به عهده اوست آن را فراهم کرده منتظر مدد غيبي است آن اميد است، اما آنچه مربوط به اوست در دست اوست کاري انجام نداده او ديگر آرزو دارد نه اميد. فرمود ﴿لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ﴾؛ با أُمنيه و با آرزو کار حل نمي‌شود. يک بيان نوراني از حضرت امير(سلام الله عليه) است که «إِيَّاكَ وَ الِاتِّكَالَ عَلَی الْمُنَی فَإِنَّهَا بَضَائِعُ النَّوْكَی‏»؛ مبادا با آرزو زنده باشيد آرزو سرمايه زنان سالمند و سالخورده است که کاري از آنها ساخته نيست؛ به اميد زنده باشيد به رجا زنده باشيد، نه به تمنّي.

پس اصل اول وحدت بود، اصل دوم تعاون بود، اصل سوم کرامت بود، فرمود کريمانه مشکل يکديگر را حل کنيد؛ حالا آن جمله نوراني را که بخوانيم معلوم مي‌شود که مشکل جامعه را کريمانه حل کردن يعني چه؟ اگر جامعه‌اي جامعه کريمانه شد فرشته زندگي مي‌کند؛ آن وقت متّقيان جامعه به چنين مردان الهي اقتدا مي‌کنند.

در اين بخش فرمود خدايا! اينها که از ما تعريف مي‌کنند تو به ما از اينها عالم‌تر هستي ما به حال خودمان از اينها عالم‌تر هستيم آنچه در باطن داريم و ما مي‌دانيم و اينها نمي‌دانند اين را ببخش! اين يک جمله.

 

 

آیت الله جوادی آملی 

   سه شنبه 10 دی 1398نظر دهید »

۹ دی یک روز ملی است و چرا بزرگداشت آن لازم است؟!

 

1. ۹ دی یک مناسبت حزبی نیست بلکه حقیقتا یک یوم الله ملی است. در روز ۹ دی، حامیان یک نامزد به خیابان نیامدند، بلکه مردم با ذائقه‌های متفاوت فکری و سیاسی به خیابان آمدند و پاییندی همگان به قانون را مطالبه کردند.

 

2. در ۹ دی مردم دیدند که فتنه گران پای خود را از حریم یک نامزد انتخاباتی فراتر گذاشته‌اند و گام در مرحله براندازی و عقده‌گشایی در برابر جمهوری اسلامی برداشته‌اند و در این مسیر از هتک حرمت به قانون اساسی، جایگاه ولی فقیه، عاشورای حسینی و خدشه به منافع ملی، امنیت ملی و وحدت ملی ابا ندارند.

 

3. در ۹ دی مردم هم چنگ و دندان و نیشخند دشمنان ایران اسلامی را از فتنه 88 می‌دیدند، هم تلاش‌شان برای حمایت از فتنه‌گران با تحمیل تحریم‌ها و فشارهای بی‌سابقه را و هم بی‌تفاوتی و بی‌خیالی فتنه‌گران و اصرارشان به طی مسیر خائنانه فتنه و دیگر نمی‌توانستند بپذیرند این اقدام در جهت احقاق حق یا خدمت به مردم یا حتی خدمت به کسانی باشد که به ایشان رأی داده‌اند.

 

4. در 9 دی مردم از ذائقه‌های سیاسی خود گذشتند و حول محور منافع ملی و قانون اساسی و بیرق امام حسین(ع) جمع شدند و این خروش پر شور باعث شد تا فتنه‌گران متوجه شوند که حنای‌شان دیگر حتی نزد حامیان‌شان رنگی ندارد و ساکتان فتنه نیز بفهمند که دیگر مهی برای پرسه در آن وجود ندارد.

 

5. آری! حماسه 9 دی نه تنها برای فتنه‌گرانی که با بی‌ظرفیتی در برابر رأی مردم شورش کردند، پیامی قاطع داشت بلکه هشداری هم بود برای همه کسانی که در آینده بخواهند در برابر رأی مردم بایستند و از بدعت خطرناک سران فتنه تبعیت کنند.

 

6. البته در کشور جریانات بی‌ظرفیتی داریم که همواره به غیر از راه قانونی و صحیح، دوست دارند از گزینه‌های غیرقانونی و فتنه‌گرانه علیه حاکمیت و آرای مردم، در آنجا که به نفعشان نباشد، استفاده کنند و بدیهی است این جریانات می‌کوشند قباحت فتنه را بپوشانند و خیانت فتنه‌گران را یا در حد همان رقابت قبل از انتخابات توجیه کنند!

 

7. آری! امروز اگر چه ١٠ سال از فتنه ۸۸ گذشته است اما “٩ دی” به عنوان نماد روزی که همه مردم در حمایت از قانون اساسی، مقدسات، منافع ملی و امنیت ملی و وحدت ملی ایستادند، در تاریخ ماندگار شد، و بزرگداشت این یوم الله باعث میشود تا هیچ شخص و جریانی، دیگر به فکر شورش در برابر آرای مردم و قانون اساسی نباشد.

 

8. ۹ دی روزی است که شورش عظیم فتنه گران علیه جمهوریت و اسلامیت نظام شکست خورد و شکست فتنه ۸۸ همانند تشکیل جمهوری اسلامی و در همان راستا امری فرخنده و مبارک است که اگر بزرگ داشته نشود چه بسا زحماتی که برای انقلاب کشیده شده است و آثار و برکات آن را به راحتی فراموش کنیم و به حفظ آن اهتمام لازم را نداشته باشیم.

 

 

هر ساله و در گرامی داشت یوم الله ۹ دی طلاب مدرسه علمیه کوثر ورامین همراه با مردم در راهپیمایی این روز ملی شرکت می کنند 

 

۹دی

 

۹ دی

 

۹ دی ۹۸

 

۹ دی ۹۸

   دوشنبه 9 دی 1398نظر دهید »

استاد وارد کلاس شد و بدون مقدمه گفت: یه برگه روی میز بذارید تا دو تا سوال بگم.

هی نق و نوق کردیم که استاد نگفته بودین ، نخوندیم, بذارید واسه جلسه ی بعد .

ولی استاد قبول نکرد و ما آماده امتحان شدیم .

انصافا همون که گفته بود. دو تا سوال بیشتر نداد .

سوال اول یه جای خالیه به ظاهر ساده بود که البته اکثرا بلدش نبودیم و سوال دوم تشریحی .

 

سوال دومو حل کردم .

ولی هر چی فکر کردیم سوال اول یادمون نیومد .

بچه ها شروع کردن به راهنمایی گرفتن .

 

استاد هم که دید همه توو سوال اول گیر کردن گفت : این سوال مربوط به تمام افراد بشره ، مسلمان ، غیر مسلمان، ایرانی ، خارجی ، قدیم, جدید نداره همه این میل درونشون وجود داره.

 

سوال هم این بود ” یکی از اساسی ترین انگیزه های روانی انسان در طول تاریخ ، میل به …………… است “

 

منم هی فکر کردم ?

خدایا چیه ؟ غذاست ، آبه ، لباسه … یه دفعه یه چیزی توی ذهنم جرقه زد و گفتم خود خودشه . ?

نوشتم .

استاد برگه ها رو جمع کرد و یه نگاه به برگه ی اول انداخت .

تعحب کرد.برگه ی دوم هم . جواب ها رو که دید تصمیم گرفت شیطنت کنه و بلند بخونه.

 

فقط قبلش گفت: یالا جواب سوال رو از صفحه ۲۰ پیدا کنید. با شوق صفحه ۲۰ کتابو باز کردم و جواب سوال رو خوندم .

یخ کردم .?

ای خداااا این چی بود که من نوشتم .?

استاد شروع کرد به خوندن جوابها .

استاد می خوند و بچه ها می خندیدن به جوابهای صد من یه غازشون .

اما من فقط دعا می کردم که یه زلزله در دم بیاد و استاد نتونه جواب منو بخونه .

یا این که استاد در جا یه سکته ی ناقص بزنه .

 

از جواب بچه ها خندم نمی گرفت .

 

فقط آب دهنمو قورت می دادم .

یعنی وقتی جواب منو بخونه چی میشه ؟؟

توی همین افکار بودم که استاد بلند و با خنده گفت: آخ آخ فلانی رو ! چی نوشته !

 

خودم و جمع کردم توی صندلی و سرم رو بین دستام قایم کردم.

نوشته … میل به جنس مخالف …?

 

بچه ها ده دقیقه فقط می خندیدند ?

 

بالاخره استاد بعد از کلی خنده سرشو بالا گرفت و به من گفت : میخوای شما یه تبصره به کتاب بزن.

 

منم خجالت زده به صفحه کتاب نگاه کردم و متن سوال رو دوباره خوندم.

 

یکی از اساسی ترین انگیزه های روانی انسان در طول تاریخ ، میل به خداجویی است .”

 

✍متین

   یکشنبه 8 دی 1398نظر دهید »

شنیدن آیه سجده از تلویزیون و… نظر آیات عظام خامنه‌ای، سیستانی و مکارم 

 

آیه سجده دار


موضوعات: احکام, عکس نوشته
   شنبه 7 دی 1398نظر دهید »

سکوت 

 

سكوت خيلى مشكل است و خيلى رياضت میخواهد، و چقدر زحمت میخواهد و چقدر كشيك نفس كشيدن میخواهد تا سكوت اختيار شود و تا حرف‏ها جمع و جور و غربال گردد تا هرزه‏ گو و هرزه خوار نباشد و روى حساب حرف بزند سپس كم‏ كم میبينيد كه قلمش سنگين میشود وعبارت‏هاى او وزين میگردد .

 

و لذا آدم ساكت و آرام كه حرف نمیزند يك وقتى میبينيد كه به حرف درآمده هر جمله اش كتابى میشود و اگر دست به قلم شود و چيزى بنويسد بايد نوابغ دهر جمع شوند تا آن را شرح كنند.

 

 

 

علامه حسن زاده آملی ، دروس شرح فصوص الحکم قیصری


موضوعات: متقین, عرفا و علما
   جمعه 6 دی 1398نظر دهید »

پاسخ جنّ بزرگ، به سؤالات سلیمان

 

حضرت سلیمان علیه السلام از پیامبرانی بود که خداوند او را بر جنّ و انس و… مسلّط نموده بود. روزی چند نفر از اصحاب خود را همراه یکی از جنّهای بزرگ و گردنکش فرستاد، تا چند ساعتی به میان مردم بروند و گردش کنند و سپس بازگردند و به اصحاب فرمود: در این سیر و سیاحت هر چه را از آن جنّ شنیدید به خاطر بسپارید و وقتی نزد من آمدید برای من بیان کنید. آنها همراه آن جنّ سرکش حرکت کردند تا به بازار رسیدند و امور زیر را از آن جنّ دیدند:

۱. دیدند آن جنّ به آسمان نگاه کرد و سپس به مردم نگریست و سرش را تکان داد.

۲. از آن جا عبور نمودند تا به خانه‎ای رسیدند، شخصی از دنیا رفته و بستگان او گریه می‎کنند. آن جنّ وقتی که آن منظره را دید خندید.

۳. از آن جا عبور نمودند و افرادی را دیدند که سیر را با پیمانه می‎فروشند، ولی فلفل را با وزن (و سنجش دقیق ترازو) می‎فروشند. آن جنّ با دیدن آن منظره خندید.

۴. از آن جا عبور نمودند و به گروهی رسیدند. دیدند آنها ذکر خدا می‎گویند و به یاد خدا به سر می‎برند، ولی گروه دیگری در کنار آنها هستند و به امور بیهوده و باطل سرگرم می‎باشند. آن جنّ سرش را تکان داد و لبخند زد.

 

یاران سلیمان علیه السلام ، از این سیر و عبور بازگشتند و جریان را (در چهار مورد فوق به سلیمان ـ علیه السلام ـ گزارش دادند. سلیمان علیه السلام آن جنّ را احضار کرد و از او از چهار موضوع مذکور پرسید:

 

۱. وقتی که به بازار رسیدی، چرا سرت را به آسمان بلند نمودی. و سپس به زمین و مردم نگاه کردی و سرت را تکان دادی؟

جنّ گفت: فرشتگان را بالای سر مردم دیدم که اعمال آنها را با شتاب می‎نوشتند. تعجّب کردم که آنها این گونه با شتاب می‎نویسند ولی انسانها آن گونه با شتاب سرگرم (امور مادی خود) هستند.

 

۲. وقتی که به خانه‎ای وارد شدی، شخصی مرده بود و حاضران گریه می‎کردند، چرا خندیدی؟

جنّ گفت: خنده‎ام از این رو بود که آن شخص مرده، به بهشت رفت، ولی حاضران (به جای خوشحالی) گریه می‎کردند.

 

۳. چرا وقتی که دیدی سیر را با پیمانه، و فلفل را با وزن می‎فروشند خندیدی؟

جنّ گفت: ازاین رو که دیدم سیر را با آن همه ارزش، که کیمیای درمان است با پیمانه می‎فروشند، ولی فلفل را که مایه بیماری است با وزن دقیق به فروش می‎رسانند! از این رو از روی تعجّب خندیدم.

 

۴. چرا در مورد آن دو گروه که یکی در یاد خدا و دیگری سرگرم لهو و امور بیهوده بودند، سر تکان دادی و خندیدی؟

جنّ گفت: زیرا تعجب کردم که دو گروه، هر دو انسانند، ولی گروه اول بیدار در یاد خدایند، اما گروه دوم غافل و سرگرم در بیهودگی هستند.

 

اقتباس از بحار، ج ۱۴، ص ۷۹.

   سه شنبه 3 دی 1398نظر دهید »

شعر زمستان مهدی اخوان ثالث

زمستان

 

 

سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت

سرها در گریبان است

کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را

نگه جز پیش پا را دید، نتواند

که ره تاریک و لغزان است

 

و گر دست محبت سوی کس یازی

به اکراه آورد دست از بغل بیرون؛

که سرما سخت سوزان است

 

نفس، کز گرمگاه سینه می‌آید برون،ابری شود تاریک

چو دیوار ایستد در پیش چشمانت

نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم

ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟

 

مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین

هوا بس ناجوانمردانه سردست

آی!

دمت گرم و سرت خوش باد!

سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای!

 

منم من، میهمان هر شبت، لولی‌وش مغموم

منم من، سنگ تیپا خورده رنجور

منم، دشنام پست آفرینش، نغمه ناجور

نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم

بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم

 

حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می‌لرزد

تگرگی نیست، مرگی نیست،

صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است

 

من امشب آمدستم وام بگزارم

حسابت را کنار جام بگذارم

 

چه می‌گویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد؟

فریبت می‌دهد، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست

 

حریفا! گوش سرما برده است این، یادگار سیلی سرد زمستان است

و قندیل سپهر تنگ میدان، مرده یا زنده

به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود، پنهان است

 

حریفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است

سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت

 

هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان،

دست‌ها پنهان، نفس‌ها ابر، دل‌ها خسته و غمگین،

درختان اسکلت‌های بلور آجین، زمین دلمرده،

سقف آسمان کوتاه غبار آلوده مهر و ماه،

زمستان است


موضوعات: خواندنی ها, اشعار
   یکشنبه 1 دی 13981 نظر »

یلدا با شهدا

 

با خندہ ات ، انار ترک می‌خورد بخند يلدا بكن تمامیِ ايام سال را …!

   شنبه 30 آذر 13981 نظر »

1 ... 31 32 33 ...34 ... 36 ...38 ...39 40 41 ... 252

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 182
  • دیروز: 798
  • 7 روز قبل: 6212
  • 1 ماه قبل: 29534
  • کل بازدیدها: 1065552
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 11
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 15
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 20
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
 
مداحی های محرم